وقتی خوب نیستم اونقدر نسبت ب خودم بی احتیاط میشم ک هرکس ب
وقتی خوب نیستم اونقدر نسبت ب خودم بی احتیاط میشم ک هرکس ببینه مطمعناً میکوبه تو سرم .سعی میکنم چایی رو تو داغترین حالت ممکنش بخورم .انقدر بی احتیاط مقواهارو میبُرم ک ممکنه انگشتمم با مقوا توسط کاتر بریده بشه ،ب خودم بی اهمیت میشم اونقدر ک ی موقعا دلم واسه حالم میسوزه .دلم میسوزه واسه این همه آزاری ک خودم ب خودم میرسونم .اما خب .این تنها چیزیه ک میتونه آرومم کنه .
۸.۴k
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.