پارت اول خلافکار من

پارت اول خلافکار من:
ویو مینی :
اه دوباره یه قتل دیگه ؟
طرف هر کی هست خیلی زرنگی این دومین قتلشه باید جلوی بعدی ها رو بگیریم
باید برم سر صحنه قتل
+ سلام
پلیس : سلام کارگاه این قتل از دفعه قبلی خیلی بدتره ، طرف تا وقتی مرده زجر کشیده
+ اهوم ، پس برم توی کارش
این شخص و تمام مشخصات رو بهم بده
نتیجه کالبد شکافی و اینا رو هم بهم بده
تا فردا صبح دستم باشه
پ: چشم
( صبح)
تمام اطلاعات دستم رسیده بود
شباهت های زیاد بهم داشتن ، از محل قتل رسیده تا ساعت و اینجوری چیزا
همه ب اطلاعات رو زیر و رو کردم و در آخر به نتایج خوبی رسیدم
اینکه قاتل فقط توی یه روز خاص قتل انجام میده
همه ی مقتول هاش خانم هستن و دو نشونه مهم دارن ، موی بلند و شلوار چسب
نوع کشته شدنشون هر دو با چاقو بوده
و سه ضربه چاقو به سر ، شانه و شکم بوده
در حال بررسی بیشتر بودم که پلیس منطقه ی درجه یک بهم زنگ زد
+ بله ؟
پ: فیلم پیدا کردیم ، از اون ساعت شب و از قاتل ، از یه پیتزا فروشی توی همون خیابون
+ باشه باشه ، سریع برام بفرستش
فیلم رو دیدم و متوجه شدم قاتل یه مرد یا یه خانم خیلی قد بلند هستش تنها نشونه ازش همین بود ولی من نوع لباسش رو دقت کردم ، تقریبا میتونم بگم که یه هودی با مارک ایتالیایی هست که خیلی گرونه و تقریبا ایکس لارج هست یعنی اینکه یا طرف یکم چاقه یا سیکس پکه
موهاش کوتاه بود و رنگ سیاهی داشتن
به افسر زنگ زدم و ازش خواستم ببینم کسی از اونجا رد شده یا نه و اگر رد شده حتما باهاش صحبت کنن
که بین تموم اون اشخاص یکی به خیلی نظرم رو جلب کرد
یه مرد بود با تمام این ویژگی ها درموردش تحقیق کردم ولی فهمیدم که طرف فوبیای شدید خون داره
جوری که تشنج میکنه
سنگم به تیر خورد.....
بقیه آدما هیچ کدوم چیزی ندیدن
ولی یکی این وسط داشت دروغ می‌گفت
فیلمی که پلیس بهم داده بود چندین بار نگاه کردم تا شیاد یه نکته پیدا کنم
از جام پریدم
+ بالاخره یه چیزی پیدا کردم
رنگ تموم مغازه ها اونجا سیاهه ولی یکی توی مغازه سومی بود که نورش هم خاکستری بود
از پلیس پرسیدم کسی به این اسم پیشش اومده که گفت نه
پس وقتش بود
لباسم رو پوشیدم و رفتم یه کافه خیلی کوچیک بود
رفتم تو و ازش یه قهوه خواستم و ازش به سوال پرسیدم
اون شب تو کجا بودی ؟
من خیلی محترمانه بهش گفتم که بشینه رو صندلی رو به روم
و ازش سوالاتی پرسیدم
که چرا اون وقت شب باز بود و آیا اونو دید یا نه
خیلی مشکوک جواب میداد ، پس بهش شک کردم
اسمش رو گرفتم و رفتم خونه که درموردش تحقیق کنم
و بله دیدم تمام چیزهایی که گفته بود دروغ بود
پس یه حکم گرفتم که پلیس بگیرتش و من ازش سوالاتی بپرسم
که شاید جواب بده
دیدگاه ها (۴)

پارت دوم خلافکار من : بیشتر چیز های که گفته بود دروغ بود پس ...

پارت سیزدهم فیک عشق زوری : + کجا میخوایم بریم؟ - میفهمی رفتی...

تک پارتی جونگکوک : داشتم میرفتم پیش جونگکوک تا اذیتش کنم دست...

پارت دوزادهم فیک عشق زوری : - چی شد ؟+ من بهت اعتماد دارم ، ...

🖤مافیای من🖤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط