لالایی

"لالایی"

وقتی به تو فکر می‌کنم...
به طرح اندامت
سایه انداختن ران‌هایت زیر دامن سپید
به دستانت
یا به حرف زدنت
مرگ را از یاد می‌برم ...

بقیه‌ی روز سرگرم مردنم هستم
و نجوای نجیب هر صدای تازه را
مثل جنازه‌ای شریف انکار می‌کنم...

این پیامبر دروغین که اعجازش تویی
به مردم غمگین وعده‌ باران داده ، پیش از آن که مصلوبم کنند از آسمان رد شو
و ابرهای عقیم را با کلمات سرد مکرر
مادران ، گریان کن ...

خل‌واره‌ای که قلب بدی داشت تو را خوب دوست می‌داشت و پیش از این که بمیرد به دوست داشتن تو بازخواهدگشت ...

مثل یونس به زمین
مثل نهنگ به اقیانوس
مرگ من بخشی از تو خواهد بود...

"مقدر است مردن"
این روزها این‌گونه تاب می‌آورم
پایان همیشه در راه است
و برای دونده‌ی خسته این بهترین خبر است...
اینک صدای آواز توست در باد
یا مادرم دوباره لالایی می خواند ...

گاهی به چشمم نگاه کن
وقتی غذای مورچه شود
دلت برای سرخ و سفید و سیاه
تنگ خواهدشد...
دیدگاه ها (۱۵)

"سکوت"خواستم بگویم دوست دارم خودم را در چشمهای تو ببینم ، ...

عروسیشون به خاطر این ویروس بی‌ناموس کنسل شده . وقتی برای گرف...

"پرنده"هر آدمی فقط یک بار می تواند خدا بسازد از آدمی که می ...

"دکتر"چقده هوار بکشیم این غصه میره از دلمون دکتر!؟چقده طول م...

وقتی به تو فکر می‌کنمبه طرح اندامت سایه انداختن ران‌هایت زیر...

me: My many years of lovPart:⑥⑤ویو ساعت ⁶رفتم یه دوش گرفتم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط