بعد از کلاس
بعد از کلاس
از زبان دوت
داشتیم سوار ماشین میشدیم که برگردیم خونه
یهو تام اومد و گفت : دااااایااااانااااا ساماااااا
دایانا ( قرمز شدن ): بلهههههه
تام : دفتر نقاشیتون داخل کلاس موند گفتم که بیام بهتون بدمش
دوت : ممنونم که اوردیش
دایانا : ای اهمق .....
کاترینا : به چه رویی به برادرم میگی اهمق
دوت : و شما با چه رویی اینقدر پرو هستید
کاترینا : ههههههه
ذهن کاترینا : امکان ندارم قلبم گرفتتتتتت
ذهن دوت : فکر کنم این دوسم داره ولی چرا اینطوری رفتار میکنه
ذهن دایانا : الآن منظوره این داهاتی چی بود
دوت : خب جواب خانم
کاترینا : من... خواهر تام هستم باید هم ازش دفاع کنمممممممم
دوت : باشه امروز رو یادت باشه بیا دایانا بریم خونه
کاترینا : یعنی چههههههه
سوار ماشین شدیم و برگشتیم خونه دیدم که مامان و بابا دارن دعوا میکنن
دامیان : ساکت شو آنیا دیگه نمیخواد صدات رو بشنوممممم
آنیا : فقط برام باید توضیح بدییییییییی
دامیان : من باید دوباره برنامه ریزی کنم که با شرق بجنگم تو چه مشکلی داری آخرین باره باشه که دخالت کنیییییییی
-------------------------
بچه ها گوشم دو درصد شارژ داره فعلا بای
از زبان دوت
داشتیم سوار ماشین میشدیم که برگردیم خونه
یهو تام اومد و گفت : دااااایااااانااااا ساماااااا
دایانا ( قرمز شدن ): بلهههههه
تام : دفتر نقاشیتون داخل کلاس موند گفتم که بیام بهتون بدمش
دوت : ممنونم که اوردیش
دایانا : ای اهمق .....
کاترینا : به چه رویی به برادرم میگی اهمق
دوت : و شما با چه رویی اینقدر پرو هستید
کاترینا : ههههههه
ذهن کاترینا : امکان ندارم قلبم گرفتتتتتت
ذهن دوت : فکر کنم این دوسم داره ولی چرا اینطوری رفتار میکنه
ذهن دایانا : الآن منظوره این داهاتی چی بود
دوت : خب جواب خانم
کاترینا : من... خواهر تام هستم باید هم ازش دفاع کنمممممممم
دوت : باشه امروز رو یادت باشه بیا دایانا بریم خونه
کاترینا : یعنی چههههههه
سوار ماشین شدیم و برگشتیم خونه دیدم که مامان و بابا دارن دعوا میکنن
دامیان : ساکت شو آنیا دیگه نمیخواد صدات رو بشنوممممم
آنیا : فقط برام باید توضیح بدییییییییی
دامیان : من باید دوباره برنامه ریزی کنم که با شرق بجنگم تو چه مشکلی داری آخرین باره باشه که دخالت کنیییییییی
-------------------------
بچه ها گوشم دو درصد شارژ داره فعلا بای
۲.۸k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.