دنیا تو !
پارت شیشم « فصل دوم »
جنی : خیلی وقت بود ساحل نیومد بودن
ته : ولی من همیشه به یاد تو میرفتم ساحل
جنی : واقع ؟
ته : اوم
جنی : میگم بیا رو شن ها دراز بکشیم
ته : بیا سرت بزار رو دست من سرت اذیت نشه
جنی : باش بیب
ته : چی ؟
جنی : هیچی
ته : تو که هنوز من دوست داری چرا برنمیگردی ؟
جنی : چرا فکر کردی دوست داشتن کافی ؟
ته : نیست ؟
جنی : تا حدودی چرا هست ولی کامل نه
ته : اخع بیا باهم باشیم بعد یک مدت اگر دوست داشتی ازدواج کنیم ؟
جنی : باش
ته : واقع ؟
جنی : اوم
ته : اوکی
جنی : بریم یک چیزی بخوریم ؟
ته : ارع چی دوست داری ؟
جنی : نمی دونم بریم به یاد قدیم کیم با اپ بخوریم ؟
ته : اوکی لیدی بشین بریم
جنی : تهیونگگگگگ
ته : بلعییی
جنی : تو از زن قابلیت بچه داری
ته : رد دادی یا نه معلوم که نه
جنی : آها
ته : چطور ؟
جنی : همین طوری گفتم
ته : اوم
«۹ ماه بد »
جنی : ولم کن بابا بزار برم
ته : نمیشه
جنی : چرا اون وقت ؟
ته : من دلم نه خواد زنم کار کنه باید کی ببینم ؟
جنی : عمته
ته : عمه ام مرد
جنی : خوب به من چه
ته : عمرن بزارم بری
جنی : تهیونگ خرععععععع
ته : همین که گفتم
جنی : نزا اون رو سگ من بیاد بالا
ته : تو فوق فوق اش رو گربه آت بیاد بالا
جنی : الان نشونت میدم
جنی دمپای ور میدارد پرت می کنه به تهیونگ
ته : ای دستم ای پام
جنی : لوس
ته :اصل نظرت چی بریم سرزمین خود مون یک مدت ؟
جنی : نچ
ته : از وقتی ازدواج کردیم نرفتیم
جنی : اوکی میریم اما زود برمی گردیم
ته : اوکی
رفتن سرزمین اب
جنی : بابا
جین : دختره خر گاو یک دوسال دیگ می یومدین !
جنی : همش تقصیر ته
ته : همش دروغه من الآنم به زر او دمش
جیسو : حق با شماست
جنی : اوما حالت خوب .
جیسو : اوم
جیمین : به به خانم آقای کیم یک سری به ما زدین
جنی : حالت خوب جیمین .
جیمین : ههی بد نیستم فقدر نزدیک رزی نشو ک از دست شما شاکی
جنی : چرا ؟
جیمین : برا تولد بچه ام نیومدی چقدر تو اون شو هرت بی شعور هستید
ته : اصل یادم نبود الان رزی نصف ام می کنه
جیمین : به نظرم تو که همین الان فرار کن
رزی : به به از این ورا
ته : به خدا قسط داشتم برا تولد بچه بیام نشود
رزی : که این طور !
جنی : حالا کجا هست این بچه ها ؟
رزی : تو اتاق بیا بهت نشون بدم ته تو ام صبر کن میان حساب تو میرسم
جنی : وای خدا چقدر گوگولی این
رزی : اسم اش یجی
جنی : یجی
رزی : اوم
هفت سال بد
جنی ویو خوب هفت سال از ازدواج کن ته می گذاره من یک پسر کوچولو به نام یونجین دارم شوگا ملکه ایو خود شون مرخص کردن الان من ته ملکه پادشاه سرزمین باد هستیم
زندگی کردن با اون دوتا برا من مثل بهشت لیسا کوک ام هنوز تو زمین زندگی می کنند
یونجون: مامان
جنی : جانم پسرم ؟
یونجون: میای بریم جنگل ؟
جنی : اخع
یونجون: می خوای خودم برم ؟
جنی : نه صبر کن اماده شم خانم پارک خانم پارک
پارک : بله خانم ؟
جنی : من یونجون میریم بیرون لطفاً به پادشاه چیزی نگو
پارک : بلع سرورم
جنی : بریم یونجون.
یونجون: بریم اما
جنی ویو من از این جنگل بدم میاد همیشه برای اومدن تو این جنگل باید اجازه بگیرم حتا تهیونگ آم نمی زاره من بیام
وقتی میام احساس بدی بهم دست میده
تهیونگ ویو
جلسه تموم شد رفتم قصر که کل قصر گشتم اما نه یونجون بود نه جنی اعصاب ام ریخت بهم بازم جنی بدون اجازه یا این که بهم بگه یا محافظ ببر رفت بیرون من در حال حاضر از دوتا بچه محافظت می کنم ای خدا
رفتم نشستم رو تخت منتظر بودم بیاد با صدای ای که اومد فهمیدم اومد در اتاق واض کرد با دیدن من خشک اش زد
جنی : کی اومدی ؟
ته : دو ساعتی میشه شما کجا تشریف داشتی ؟
جنی : بیرون
ته : اون که خودم می دونم
جنی : جنگل
ته : چی ؟
جنی : رفتم جنگل
ته : صد بار گفتم نرو «داد»
جنی : ببخشید
ته : همین
جنی : میگم ته نظرت چی یک مدت بریم زمین ؟
ته : من دلم نمی خواد یونجون از الان با زمین آشنا ش
جنی : میزاریمش پیش مامان بابا
ته : فکر خوبی
و ...... «پایان»
امید وارم از فیک راضی باشید آخرش واض گذاشتم که خودتون تصور کنید اگر بد بود ببخشید فیک اول ام بود !
__☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی #تارن_تایپ #میو_گالف
#ایو
جنی : خیلی وقت بود ساحل نیومد بودن
ته : ولی من همیشه به یاد تو میرفتم ساحل
جنی : واقع ؟
ته : اوم
جنی : میگم بیا رو شن ها دراز بکشیم
ته : بیا سرت بزار رو دست من سرت اذیت نشه
جنی : باش بیب
ته : چی ؟
جنی : هیچی
ته : تو که هنوز من دوست داری چرا برنمیگردی ؟
جنی : چرا فکر کردی دوست داشتن کافی ؟
ته : نیست ؟
جنی : تا حدودی چرا هست ولی کامل نه
ته : اخع بیا باهم باشیم بعد یک مدت اگر دوست داشتی ازدواج کنیم ؟
جنی : باش
ته : واقع ؟
جنی : اوم
ته : اوکی
جنی : بریم یک چیزی بخوریم ؟
ته : ارع چی دوست داری ؟
جنی : نمی دونم بریم به یاد قدیم کیم با اپ بخوریم ؟
ته : اوکی لیدی بشین بریم
جنی : تهیونگگگگگ
ته : بلعییی
جنی : تو از زن قابلیت بچه داری
ته : رد دادی یا نه معلوم که نه
جنی : آها
ته : چطور ؟
جنی : همین طوری گفتم
ته : اوم
«۹ ماه بد »
جنی : ولم کن بابا بزار برم
ته : نمیشه
جنی : چرا اون وقت ؟
ته : من دلم نه خواد زنم کار کنه باید کی ببینم ؟
جنی : عمته
ته : عمه ام مرد
جنی : خوب به من چه
ته : عمرن بزارم بری
جنی : تهیونگ خرععععععع
ته : همین که گفتم
جنی : نزا اون رو سگ من بیاد بالا
ته : تو فوق فوق اش رو گربه آت بیاد بالا
جنی : الان نشونت میدم
جنی دمپای ور میدارد پرت می کنه به تهیونگ
ته : ای دستم ای پام
جنی : لوس
ته :اصل نظرت چی بریم سرزمین خود مون یک مدت ؟
جنی : نچ
ته : از وقتی ازدواج کردیم نرفتیم
جنی : اوکی میریم اما زود برمی گردیم
ته : اوکی
رفتن سرزمین اب
جنی : بابا
جین : دختره خر گاو یک دوسال دیگ می یومدین !
جنی : همش تقصیر ته
ته : همش دروغه من الآنم به زر او دمش
جیسو : حق با شماست
جنی : اوما حالت خوب .
جیسو : اوم
جیمین : به به خانم آقای کیم یک سری به ما زدین
جنی : حالت خوب جیمین .
جیمین : ههی بد نیستم فقدر نزدیک رزی نشو ک از دست شما شاکی
جنی : چرا ؟
جیمین : برا تولد بچه ام نیومدی چقدر تو اون شو هرت بی شعور هستید
ته : اصل یادم نبود الان رزی نصف ام می کنه
جیمین : به نظرم تو که همین الان فرار کن
رزی : به به از این ورا
ته : به خدا قسط داشتم برا تولد بچه بیام نشود
رزی : که این طور !
جنی : حالا کجا هست این بچه ها ؟
رزی : تو اتاق بیا بهت نشون بدم ته تو ام صبر کن میان حساب تو میرسم
جنی : وای خدا چقدر گوگولی این
رزی : اسم اش یجی
جنی : یجی
رزی : اوم
هفت سال بد
جنی ویو خوب هفت سال از ازدواج کن ته می گذاره من یک پسر کوچولو به نام یونجین دارم شوگا ملکه ایو خود شون مرخص کردن الان من ته ملکه پادشاه سرزمین باد هستیم
زندگی کردن با اون دوتا برا من مثل بهشت لیسا کوک ام هنوز تو زمین زندگی می کنند
یونجون: مامان
جنی : جانم پسرم ؟
یونجون: میای بریم جنگل ؟
جنی : اخع
یونجون: می خوای خودم برم ؟
جنی : نه صبر کن اماده شم خانم پارک خانم پارک
پارک : بله خانم ؟
جنی : من یونجون میریم بیرون لطفاً به پادشاه چیزی نگو
پارک : بلع سرورم
جنی : بریم یونجون.
یونجون: بریم اما
جنی ویو من از این جنگل بدم میاد همیشه برای اومدن تو این جنگل باید اجازه بگیرم حتا تهیونگ آم نمی زاره من بیام
وقتی میام احساس بدی بهم دست میده
تهیونگ ویو
جلسه تموم شد رفتم قصر که کل قصر گشتم اما نه یونجون بود نه جنی اعصاب ام ریخت بهم بازم جنی بدون اجازه یا این که بهم بگه یا محافظ ببر رفت بیرون من در حال حاضر از دوتا بچه محافظت می کنم ای خدا
رفتم نشستم رو تخت منتظر بودم بیاد با صدای ای که اومد فهمیدم اومد در اتاق واض کرد با دیدن من خشک اش زد
جنی : کی اومدی ؟
ته : دو ساعتی میشه شما کجا تشریف داشتی ؟
جنی : بیرون
ته : اون که خودم می دونم
جنی : جنگل
ته : چی ؟
جنی : رفتم جنگل
ته : صد بار گفتم نرو «داد»
جنی : ببخشید
ته : همین
جنی : میگم ته نظرت چی یک مدت بریم زمین ؟
ته : من دلم نمی خواد یونجون از الان با زمین آشنا ش
جنی : میزاریمش پیش مامان بابا
ته : فکر خوبی
و ...... «پایان»
امید وارم از فیک راضی باشید آخرش واض گذاشتم که خودتون تصور کنید اگر بد بود ببخشید فیک اول ام بود !
__☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی #تارن_تایپ #میو_گالف
#ایو
۱۷.۸k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.