دوتا ماهی داشتند با هم شنا میکردند که سر راهشان خوردند

دوتا ماهی داشتند با هم شنا می‌کردند که سر راه‌شان خوردند به یک ماهی پیرتر که داشت از آن‌ور می‌آمد و برایشان سر تکان داد و گفت «صبح به خیر بچه‌ها! آب چه‌طوره؟» بعد دوتا ماهی جوان کمی دیگر شنا کردند تا آخرش یکی‌شان به آن یکی نگاه کرد و گفت «آب دیگه چه کوفتیه؟»

📕 این هم مثالی دیگر 
👤 #دیوید_فاستر_والاس
دیدگاه ها (۰)

ایران زیبای من ❤️

و من بـــــــرای زنـــــــدگیتـــــــورا بهـــــــانه میکنــ...

دنياى درون يک زن می تواند به همان سرعتى تغيير كند كه دنيا در...

حتی یک نفر در این دنیا شبیه تو نیستنه در نفس کشیدننه در نفس ...

صحنه,پارت یازدهم

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط