عشق تنهایی🐯🌓✨p ۱۷
[صبح روز بعد_کافه.کمپانی بیگ هیت]
ویو مایا🌓✨
دیروز یه دعوا بین تهیونگ و کای بود از کای خیلی عذرخواهی کردم گفت اشکالی نداره نشسته بودم روی پای کای و داشتم زخم روی صورتش رو پانسمان میکردم و حرف میزدیم
کای:هی مایا من همه کار میکنم تا تو خوشحال باشی
مایا:همون که تهیونگ نیست خوشحالم (خیلی هم دلت بخواد بیشور😑🔪)
ویو کای❀✙
داشتم با مایا حرف میزدم که تهیونگ رو دیدم خوبه مایا نشسته روی پام خوبه یه نیشخند بهش زدم که مایا دید دارم چیکار میکنم و سریع یه بوسه سطحی روی لبام گزاشت
مایا:تموم شد عشقم
کای:مرسی حالا از رو پام بلند شو بریم تو
مایا:باشه
کای:افرین چاگیا(تو کره به عزیزم میگن چاگیا)
مایا و کای بلند میشن و به سمت داخل میرن
کای:من میرم دیگه تو هم مواظب خودت باش میدونی که چیکار دارم
مایا:از دست تو باشه برو بای
کای:بای
مایا میره توی دفترش چون هم کارای ادیت واسه عکاسی رو انجام میده هم میکاپ ارتیست هست که تهیونگ در رو باز میکنه
مایا:در زدن بلد نیستی اقای کیم
تهیونگ :چرا بلدم ولی یه کار مهم داشتم باهات مایا
مایا:خانم جئون نه مایا(فامیلی کای جئون هست)
تهیونگ مایا رو بغل میکنه و مایا هولش میده
مایا:بهتره فاصله رو رعایت کنی و بری لیانا رو بغل کنی
تهیونگ:مجبور بودم گفت اگه باهاش ازدواج نکنم تورو میکشه
مایا:مگه تو نمیتونستی از من مراقبت کنی مگه تو داداشم رو نکشتی که منو نجات بدی اونم میکشتی(با بغض)
تهیونگ:چرا ولی خانوادش مافیان من نمیتونم جلوی اونا ازت مواظبت کنم
مایا:از اول نمیومدی پیشم بهتر نبود اینطوری دل منم نمی شکوندی (با بغض)
تهیونگ:ببین مایا بیا از اول شروع کنیم باهم بدون هیچ دردسری
مایا:نه تهیونگ نه من دیگه مال تو نیستم تو هم دیگه برای من نیستی (و شروع میکنه اشک ریختن)
تهیونگ:ولی میتونیم برای هم باشیم
مایا:البته اگه خودمون بخوایم ولی من نمیخوام
تهیونگ بدون هیچ حرفی از اتاق خارج میشه
ادامه دارد.........
اسکی ممنوع❌
بچه ها این پارت طولانی شد چون شاید من چند روز فعالیت نکنم بخواطر اینکه نت ندارم نت داشتم برمیگردم ❤
ویو مایا🌓✨
دیروز یه دعوا بین تهیونگ و کای بود از کای خیلی عذرخواهی کردم گفت اشکالی نداره نشسته بودم روی پای کای و داشتم زخم روی صورتش رو پانسمان میکردم و حرف میزدیم
کای:هی مایا من همه کار میکنم تا تو خوشحال باشی
مایا:همون که تهیونگ نیست خوشحالم (خیلی هم دلت بخواد بیشور😑🔪)
ویو کای❀✙
داشتم با مایا حرف میزدم که تهیونگ رو دیدم خوبه مایا نشسته روی پام خوبه یه نیشخند بهش زدم که مایا دید دارم چیکار میکنم و سریع یه بوسه سطحی روی لبام گزاشت
مایا:تموم شد عشقم
کای:مرسی حالا از رو پام بلند شو بریم تو
مایا:باشه
کای:افرین چاگیا(تو کره به عزیزم میگن چاگیا)
مایا و کای بلند میشن و به سمت داخل میرن
کای:من میرم دیگه تو هم مواظب خودت باش میدونی که چیکار دارم
مایا:از دست تو باشه برو بای
کای:بای
مایا میره توی دفترش چون هم کارای ادیت واسه عکاسی رو انجام میده هم میکاپ ارتیست هست که تهیونگ در رو باز میکنه
مایا:در زدن بلد نیستی اقای کیم
تهیونگ :چرا بلدم ولی یه کار مهم داشتم باهات مایا
مایا:خانم جئون نه مایا(فامیلی کای جئون هست)
تهیونگ مایا رو بغل میکنه و مایا هولش میده
مایا:بهتره فاصله رو رعایت کنی و بری لیانا رو بغل کنی
تهیونگ:مجبور بودم گفت اگه باهاش ازدواج نکنم تورو میکشه
مایا:مگه تو نمیتونستی از من مراقبت کنی مگه تو داداشم رو نکشتی که منو نجات بدی اونم میکشتی(با بغض)
تهیونگ:چرا ولی خانوادش مافیان من نمیتونم جلوی اونا ازت مواظبت کنم
مایا:از اول نمیومدی پیشم بهتر نبود اینطوری دل منم نمی شکوندی (با بغض)
تهیونگ:ببین مایا بیا از اول شروع کنیم باهم بدون هیچ دردسری
مایا:نه تهیونگ نه من دیگه مال تو نیستم تو هم دیگه برای من نیستی (و شروع میکنه اشک ریختن)
تهیونگ:ولی میتونیم برای هم باشیم
مایا:البته اگه خودمون بخوایم ولی من نمیخوام
تهیونگ بدون هیچ حرفی از اتاق خارج میشه
ادامه دارد.........
اسکی ممنوع❌
بچه ها این پارت طولانی شد چون شاید من چند روز فعالیت نکنم بخواطر اینکه نت ندارم نت داشتم برمیگردم ❤
۱۶.۲k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.