رمان نفرت در عشق پارت ۱۱
رمان نفرت در عشق پارت ۱۱
یونا : ( دستشو گرفت ) بریم ( ذوق )
و رفتیم و داشتیم قدم میزدیم که
کیو : بریم کافه امروز اولین روزمونه
یونا : ولی ما که قرار نمیزاریم
کیو : (فیس تعجب )
یونا : مافقط بهم اعتراف ..... کردیم ( خجالت )
کیو : خب این یعنی با من قرار نمیزاری ؟
یونا : میزارم بریم کافه بدوووو ( دستشو کشید سمت کافه (همون کنار یه کافه خیلییی گوگولی بود ))
کیو : ارومممم( در حال دویدن )
( رسیدن دم کافه )
یونا : اه ... رسیدیم ..... ( ذوق و نفس نفس )
کیو : اره ( خنده و نفس نفس )
ویو یونا
رفتیم تو و یه جا نشستیم که ویوی مستقیم سمت دریاچه داشته باشه من یه ایس امریکانو سفارش دادم کیو هم یه قهوه همین طور که داشتیم میخوردیم حرف میزدیم
یونا : چرا اومدی کره ؟
کیو : برای درس خوندن
یونا : با کی ؟
کیو : مامانم و خواهرم
یونا : اها
کیو : راستی میشه به بچه ها نگیم که داریم قرار میزاریم ؟
یونا : موافقم
نوشیدنیمونو خوردیم و من رفتم جلو که حساب کنم که
کیو : بکش کنار نفله
رفتم کنار اورد جلو و کارتشو داد و حساب کرد و کارتشو که گرفت دست چپمو دور گردنش حلقه کردم و کشیدمش پایین و تقریبا خم بود
یونا : نفله خودتی عوضی
کیو دست چپشو گزاشت پشت زانوم و دست راستشو گذاشت رو کمرم و براید استایل بلندم کرد و
کیو : فعلا که نفله تویی
یونا : ایش بزارم پایین (قهر)
کیو : مال خودمی دوس ندارم بزارمت پایین
یونا: ولی
کیو : ( بوسه ) ولی نداره اگه بخوای حرف بزنی دوباره می بوسمت
یونا : ( کیوت )
رفتیم و......
یونا : ( دستشو گرفت ) بریم ( ذوق )
و رفتیم و داشتیم قدم میزدیم که
کیو : بریم کافه امروز اولین روزمونه
یونا : ولی ما که قرار نمیزاریم
کیو : (فیس تعجب )
یونا : مافقط بهم اعتراف ..... کردیم ( خجالت )
کیو : خب این یعنی با من قرار نمیزاری ؟
یونا : میزارم بریم کافه بدوووو ( دستشو کشید سمت کافه (همون کنار یه کافه خیلییی گوگولی بود ))
کیو : ارومممم( در حال دویدن )
( رسیدن دم کافه )
یونا : اه ... رسیدیم ..... ( ذوق و نفس نفس )
کیو : اره ( خنده و نفس نفس )
ویو یونا
رفتیم تو و یه جا نشستیم که ویوی مستقیم سمت دریاچه داشته باشه من یه ایس امریکانو سفارش دادم کیو هم یه قهوه همین طور که داشتیم میخوردیم حرف میزدیم
یونا : چرا اومدی کره ؟
کیو : برای درس خوندن
یونا : با کی ؟
کیو : مامانم و خواهرم
یونا : اها
کیو : راستی میشه به بچه ها نگیم که داریم قرار میزاریم ؟
یونا : موافقم
نوشیدنیمونو خوردیم و من رفتم جلو که حساب کنم که
کیو : بکش کنار نفله
رفتم کنار اورد جلو و کارتشو داد و حساب کرد و کارتشو که گرفت دست چپمو دور گردنش حلقه کردم و کشیدمش پایین و تقریبا خم بود
یونا : نفله خودتی عوضی
کیو دست چپشو گزاشت پشت زانوم و دست راستشو گذاشت رو کمرم و براید استایل بلندم کرد و
کیو : فعلا که نفله تویی
یونا : ایش بزارم پایین (قهر)
کیو : مال خودمی دوس ندارم بزارمت پایین
یونا: ولی
کیو : ( بوسه ) ولی نداره اگه بخوای حرف بزنی دوباره می بوسمت
یونا : ( کیوت )
رفتیم و......
۲.۶k
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.