💗내 마피아 남편 💗
💗내 마피아 남편 💗
PART:5
د:تبریک میگم آقای جعون همسرتون حامله هستن ولی بخاطر اتفاق دیشب راه رفتن براشون یه خورده مشکله پس نباید تواین یه هفته راه برن
کوک:خیلی ممنون ، میتونم همسرم رو ببینم
د:بله ولی هنوز بیهوشه
از زبان کوک:
وارد اتاق شدم مثل فرشته ها بود وای خداااااا
کوک:ا.ت زود به هوش بیا دیگه عزیزم
داشتم موهاش رو نوازش میکردم که به هوش آمد
ا.ت:ک..و..ک (با صدای ضعیف)
کوک:جانم
ا.ت:من الان کجام ؟
کوک: بیمارستان
کوک:یه خبر خوب و یه خبر بد برات دارم
ا.ت:چی هست؟! (کنجکاو)
کوک:خبر خوب ما داریم پدر مادر میشیم
ا.ت:من حاملم
کوک:بله «ذوق»
ا.ت:خبر بد چیه
کوک:خبر بد تو ، تواین هفته نمیتونی راه بری
ا.ت:کوک
کوک:جانم
ا.ت:دوست داری چجوری خفت کنم (با عصبانیت)
کوک امد ا.ت رو بو×سید
کوک:اینجوری 🥺
ادامه دارد
ببخشید اگه بد شد 🥺💞✨
شرطا:
لایک:۱۵
کامنت:همه باید بزارن مگرنه از پارت بعدیی خبری نیست
______________________😈_______
___________________🤤_____
________________😎___
مایل به حمایت ✨💫
PART:5
د:تبریک میگم آقای جعون همسرتون حامله هستن ولی بخاطر اتفاق دیشب راه رفتن براشون یه خورده مشکله پس نباید تواین یه هفته راه برن
کوک:خیلی ممنون ، میتونم همسرم رو ببینم
د:بله ولی هنوز بیهوشه
از زبان کوک:
وارد اتاق شدم مثل فرشته ها بود وای خداااااا
کوک:ا.ت زود به هوش بیا دیگه عزیزم
داشتم موهاش رو نوازش میکردم که به هوش آمد
ا.ت:ک..و..ک (با صدای ضعیف)
کوک:جانم
ا.ت:من الان کجام ؟
کوک: بیمارستان
کوک:یه خبر خوب و یه خبر بد برات دارم
ا.ت:چی هست؟! (کنجکاو)
کوک:خبر خوب ما داریم پدر مادر میشیم
ا.ت:من حاملم
کوک:بله «ذوق»
ا.ت:خبر بد چیه
کوک:خبر بد تو ، تواین هفته نمیتونی راه بری
ا.ت:کوک
کوک:جانم
ا.ت:دوست داری چجوری خفت کنم (با عصبانیت)
کوک امد ا.ت رو بو×سید
کوک:اینجوری 🥺
ادامه دارد
ببخشید اگه بد شد 🥺💞✨
شرطا:
لایک:۱۵
کامنت:همه باید بزارن مگرنه از پارت بعدیی خبری نیست
______________________😈_______
___________________🤤_____
________________😎___
مایل به حمایت ✨💫
۴.۳k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.