🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ¹⁵

که.......

#ا.ت
اسلحه شو گرفت سمت تهیونگ و گفت:(( بهتری بری عقب پسر کوچولو!
یا میخوای بمیری؟!

#تهیونگ
گفت:(( آره میخوام بمیرمـ!

#ا.ت
گفت:(( هر جور میلته!
اسلحه رو خِشاب کرد و شلیک کرد......
تو هوا شلیک کرد......!
و گفت:(( فکر کردی عـــُرضه ندارم بزنمت!؟
همین شوگا جانت اول با تیری که بهش زدم ناکار شد....
و از تهیونگ فاصله گرفت و رفت نشست پیش شوگا.....

#تهیونگ
گفت:(( بابا دمت گرم ای کاش اینجور دختری هم گیر من میامد!
ایول داری شوگا!

#کوک
گفت:(( اسمتون چیه؟!

#ا.ت
گفت:(( اسمم شکوفه است.....
(نویسنده😳😂👍😟😂😂😂😄)

#شوگا
همینجوری ا.ت رو نگاه میکرد.......

#تهیونگ
گفت:(( شوگا و شکوفه جانم به جانانت شوگا ای کاش یکی به اسم تهسا هم گیر من میامد
(تهسا هم شد اسم؟!😟😖)

#شوگا
گفت:(( داره شوخی میکنه اسمش ا.ت عه!

#تهیونگ
گفت:(( زرشک
اول بسم الله دروغ؟!

#ا.ت
گفت:(( خر بودی خر تَرِت کردمـ!


#تهیونگ
گفت:(( ا.ت اینم شد اسمـ!

#ا.ت
گفت:(( نه پ تهسا اسمه؟!😁
(نویسنده😂😂😂😂😂 در حال پاره شدن از خنده)

#تهیونگ
دیگه هیچی نگفت.....


#جین
گفت:(( چرا ماسک زدی!

#ا.ت
گفت:(( باید به تو هم جواب پس بدم؟!
دوست داشتم ماسک زدمـ!
خلایق هر چه لایق!😆

دیگه پسرا ساکت شدن.....


که........

🎇اینم پارتـ¹⁵🎇