🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ¹⁴

که.......
صدایِ آژیر پلیس اومد.....
یکی از آدمایِ امیر اومد تو خونه و گفت:(( ارباب باید بریم!..

#امیر
بعد از چند ثانیه مکث گفت:(( ا.ت هر جا شده پیدات میکنم تو مال خودمی!


بعد هم به طوری از اونجا خارج شدن.......


#ا.ت
بدو رفت سمت شوگا و بغلش کرد و گفت:(( همش تقصیر منه!!!!!!

#شوگا
گفت:(( مهم نیست!..
ا.ت فکر کنم بچه ها اومدن...
کوک هم اومده برو و یه ماسک بزن بیا.....
تا نشناسنت......


#ا.ت
گفت:(( باشه چی صدام میکنی؟!

#شوگا
گفت:(( اممممم نمیدونمـ!
همون ا.ت خوبه!

#ا.ت
گفت:(( باشه.....


ا.ت رفت تو اتاقش و یه ماسک زد و اومد بیرون.....
پسرا رو مبل نشسته بودن که.......

#تهیونگ
گفت:(( شوگا این کیه؟!

#شوگا
گفت:(( این عشق خودمه!

#جیمین
گفت:(( پس این دلِ تو برده!

#شوگا
گفت:(( اولا ایشون ثانیا آره دلِ منو برده در ضمن بهتره زیاد نزدیکش نشی چون برات بد میشه!..

#تهیونگ
گفت:(( من امتحان میکنمـ!
بد کجا بود از یه دختر انتظاری نمیره!
(ارواح عمت😂)
(شوخی بود😟)

تهیونگ رفت سمت ا.ت و چسبوندش به دیوار خواست بهش بیشتر نزدیک شه که.....

🎇اینم پارتـ¹⁴🎇