دخترایخشنوپسرایمظلوم

#دخترای‌خشن‌و‌پسرای‌مظلوم
#پارت‌پنجاه
از زبون #رویا


2سال از زمان ازدواج همه‌ی دخترا گذشته بود و قرار بود تا 3 ماه دیگه من و لولو هم ازدواج کنیم با اینکه هنوز با هم ازدواج نکردیم اما تویه خونه‌ی مشترک زندیگ میکنیم داشتم لباس میپوشیدم که بریم خونه‌ی ریحانه امروز تولد دختر کوچولوشون میانگ بود که میرفت توی 1 سال لباسامو پوشیدم رفتم پایین در خونه رو قفل کردم و سوار ماشین شدم لوهان راه افتاد
لولو:ما کی بچه میاریم؟؟
+چرا انقد عجله داری؟؟
لولو:چون بچه دوست دارم
+اما من فعلا بچه نمیخوام زوده
لولو:ییییااااا
+ما هنوز حتی ازدواج نکردیم
لولو:خوب من بچا میخوام
+لوش نشو
لولو:نمیشم
رسیدیم خونه‌ی ریحانه از ماشین پیاده شدیم و رفتی زنگ و زدیم در باز شد و رفتیم داخل که یه دفعه مین‌گوک پرید بغلم
مین‌گوک:سلام خاله
+سلام عشق خاله خوبی؟؟
مین‌گوک:عالیم
ارزو:مین‌گوک انقد اذیت نکن
مین‌گوک:مامان چقد غر میزنی
وفا:سلام رویا خوبی؟؟
ریحانه:سلام خوش اومدین
مین‌گوک و گذاشتم پایین و همه رو بغل کردم
سوهو:سلام خوبید؟؟
لولو:سلام


#دیگه_ادامه_ندارد🙂💔
دیدگاه ها (۱)

معرفی♥️⚡️اسم:سیلداسن:23شیپ:سهونشخصیت:یه دختر شیطون و کیوت خی...

معرفی♥️💫اسم:رویاسن:20شیپ:لوهانشخصیت:دختر شیطون و سرکش و لجبا...

#دخترای‌خشن‌و‌پسرای‌مظلوم#پارت‌چهل‌و‌نهماز زبون #ارزوسرم روی...

#دخترای‌خشن‌و‌پسرای‌مظلوم#پارت‌چهل‌و‌هشتماز زبون #ارزوبه صحن...

بابایی

پارت ۴۴ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط