آنالی میخوای چیکار کنی مثلا
#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦
𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟓𝟑
آنالی: میخوای چیکار کنی مثلاً؟
نگاهش به چاک سینم که معلوم بود افتاده بود.
محکم دستمو گرفت و بالای سرم قفل کرد.
آنالی:هوی دستت بهم بخوره خونتو میریزم.
کوک: اشکالی نداره میخوام ببینم چطوری میخوای خونمو بریزی.
آنالی: نفسای گرمش به صورتم میخورد چشماش رو از روی لبام بر نمیداشت آرم لباشو نزدیکم آورد که یکدفعه در اتاق باز شد.
ملین:ارباب..........
کوک:مگه بلد نیستی در بزنی(داد
ملین: ببخشید
کوک: حالا گمشو بیرون.
ملین:اما من کارتون دارم.
کوک:زود بگو.
ملین: نمیخوام اون مزاحم اینجا باشه.
کوک:مث اینکه یادت رفته چند روز پیش مث سگ داشتی کتک میخوردی نکنه بازم دلت میخواد.
آنالی:کو.......
کوک:تو خفه
ملین:میبینی حتی نمیخواد به حرفت گوش بده معلومه برای استفاده میخوادت فقط.
کوک:مگه نمیگم اون بی صحابو ببند(داد
ملین:من تا تکلیفم با این دختره روشن نشه نمیرم(داد
کوک: ملین گمشو بیرون تا اون روی سگم بالا نیومده.
ملین: نمیرم میخوای چیکار کنی؟(داد
کوک: صداتو برای من بالا نبر.
آنالی:جونگ کوک داشت به سمت ملین میرفت که بزنتش دوییدم و جلوش وایستادم.
کوک:برو کنار.
آنالی:نمیرم.
کوک: نرو رو اعصابم.
آنالی:همه چی رو که نمیشه با کتک زدن درست کرد برو باهاش حرف بزن ببین چی میخواد.
کوک:هه انتظار داری من با این هرزه حرف بزنم؟
ادامه دارد.............∆
𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟓𝟑
آنالی: میخوای چیکار کنی مثلاً؟
نگاهش به چاک سینم که معلوم بود افتاده بود.
محکم دستمو گرفت و بالای سرم قفل کرد.
آنالی:هوی دستت بهم بخوره خونتو میریزم.
کوک: اشکالی نداره میخوام ببینم چطوری میخوای خونمو بریزی.
آنالی: نفسای گرمش به صورتم میخورد چشماش رو از روی لبام بر نمیداشت آرم لباشو نزدیکم آورد که یکدفعه در اتاق باز شد.
ملین:ارباب..........
کوک:مگه بلد نیستی در بزنی(داد
ملین: ببخشید
کوک: حالا گمشو بیرون.
ملین:اما من کارتون دارم.
کوک:زود بگو.
ملین: نمیخوام اون مزاحم اینجا باشه.
کوک:مث اینکه یادت رفته چند روز پیش مث سگ داشتی کتک میخوردی نکنه بازم دلت میخواد.
آنالی:کو.......
کوک:تو خفه
ملین:میبینی حتی نمیخواد به حرفت گوش بده معلومه برای استفاده میخوادت فقط.
کوک:مگه نمیگم اون بی صحابو ببند(داد
ملین:من تا تکلیفم با این دختره روشن نشه نمیرم(داد
کوک: ملین گمشو بیرون تا اون روی سگم بالا نیومده.
ملین: نمیرم میخوای چیکار کنی؟(داد
کوک: صداتو برای من بالا نبر.
آنالی:جونگ کوک داشت به سمت ملین میرفت که بزنتش دوییدم و جلوش وایستادم.
کوک:برو کنار.
آنالی:نمیرم.
کوک: نرو رو اعصابم.
آنالی:همه چی رو که نمیشه با کتک زدن درست کرد برو باهاش حرف بزن ببین چی میخواد.
کوک:هه انتظار داری من با این هرزه حرف بزنم؟
ادامه دارد.............∆
- ۹.۷k
- ۲۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط