یکی تو درد میخوابه

یکی تو درد میخوابه

یکی با غصه پا میشه

یکی با دست خالی هم

رفیق آدما میشه

یکی دلگیره از دنیا

یکی داغون و افسرده

یکی تو هر مسیری رفت

از اون اول زمین خورده


یکی از تو همین روزا

از این زندون جدا میشم

شبا با عشق میخوابم

سحر با خنده پا میشم

هنوزم مرده و قولش سر این عهد میمونم

مبادا رو بگردونی که بی چشمات نمیتونم

جهنم باشه این دنیا بهشت من همین خونست

خدارو بارها دیدم بگید این مرد دیوونست

دیوونست...


Temp
دیدگاه ها (۱۰)

*مطلب کمی طولانیه اما موضوع جذاب و حیرت آوری داره خوندنش خال...

کواچ خطاب به میرزاجان‌پور: چرا می‌خندی؟ گریه کن! یک سایت انگ...

ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻤﺖ ﺧﺪﺍﯾﺎتو ﺳﺎﺣﻠﻮ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩﯼ ﮔﻢ ﺷﺪ ﺗﻮ ﺩﺭﯾﺎ ﮐﺸﺘ...

آیینه من شکسته چرابه چهره غبارم نشسته چرامرا ای دل من دعا کن...

خرمالو رو که بو‌ کردم دلم گرفت. یه‌‌آن صداش پیچید تو‌ی گوشم،...

پارت ۷۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط