خرمالو رو که بو کردم دلم گرفت یهآن صداش پیچید توی گو

خرمالو رو که بو‌ کردم دلم گرفت. یه‌‌آن صداش پیچید تو‌ی گوشم، گفت: «نمیگی نگرانت میشم؟»
برگشتم سمتشو گفتم: «سلام از ما!»
گفت: «همه‌چی از شماست بابا، ما فقط بهرِ تماشایِ جهان آمده‌‌ایم.»
خرمالو رو گرفتم جلوشو گفتم: «تُرش نکن حالا، بیا مالِ تو»
دستاشو دراز کرد سمتم، با یکیش خرمالو رو گرفت با اون یکی زد رو قلبمُ پرسید: «هنوزم می‌گیره؟»
نگاش کردم و گفتم: «آره، مخصوصا آخر شبا»
گفت: «می‌دونم دیگه عادت کردی بهش؛ ولی کاش زندگی‌...»
پریدم وسط حرفشو گفتم: «خیلی وقته که زندگی نسخه‌‌ی منو پیچیده؛ حالا این کاش و شایدا توفیری به حالم نداره. تو ام دیگه بخیه‌‌ی زخمای کهنه رو باز نکن.»
به درختا اشاره کرد و گفت: «از خرمالو‌هات دیگه چیزی نمونده‌. خوب فروختیا!»
گفتم: «نفروختم که!»
گفت: «پس اون همه خرمالو رو چیکار کردی؟»
گفتم: «یه صبح تا شب وایستادم سر چهار راهو به هرکسی که دیدم؛ یه خرمالو دادم»
گفت: «برو خودتو سیاه کن. مگه میشه مفتی اون همه خرمالو رو پخش کرد؟»
گفتم‌: «مفتی نبود که!»
گفت: «پس چی؟»
گفتم: «به جاش یه چیز با‌ارزش‌تر گرفتم»
گفت: «مثلا؟»
گفتم: «خوشحالی آدما؛ گرون‌ترین چیزیه که می‌تونی داشته‌هاتو باهاش معاوضه کنی.»
گفت: «یعنی ضرر نکردی؟»
گفتم: «گور بابا‌ی ضرر. تو نمی‌دونی اون لحظه‌ای که دختر‌ مو نارنجیه خرمالو رو ازم گرفت و ذوق کرد چه‌قدر برام گرون بود. انگار کل دنیا مال من شد. بهش گفتم موهات چه قشنگه! لُپاش گل انداخت.
تو چشم آدما رو موقع خندیدن‌شون دیدی؟ دیدی چه خوشگل میشن؟!»
گفت: «قبلنا زیاد می‌دیدم؛ ولی تازگیا نه! می‌دونی که مردم دیگه خیلی نمی‌خندن!»
گفتم: «می‌دونم . . . »
گفت: «نمی‌دونی کی آشتی می‌کنن؟»
پرسیدم: «آدما؟»
گفت: «دلت‌ خوشه‌ها، آدما که دیگه با خودشونم قهرن باغبون. اَبرا رو میگم. جونِ تو پوسید دلمون»
گفتم: «نمی‌دونم کی آشتی می‌کنن»
ازم دور شد و از همون فاصله داد زد و گفت: «یادم رفته چشات وقتی می‌خندی چه شکلی میشه! بخند یکم، خدا رو چه دیدی؟ شاید این‌طوری اَبرا هم آشتی کردن.»

غم تاابد 💔
دختر جنوبی 💔
@zeinab3124
دیدگاه ها (۰)

نوشته بود: «اونی که نباید می‌رفت، رفت، دیگه فرقی نداره کی هس...

چه زیبا گفت حسین پناهی:پایانی برای قصه ها نیستخسته‌ام از جنس...

‌بهای سنگینی دادم تا فهمیدم کسی که دلش نمیخواد بمونه رو نمیش...

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط