یادت هست که باب الحوائج من بودی

یادت هست که باب الحوائج من بودی
چگونه دود و دم این شهر ،دلم را خاکستری کرد
که تو را
یاد تو را
که همه زندگیم از آن توست
..... به خاطره ها سپردم
ماه قبیله دلم ، بر دل تاریک و شب زده ام بتاب ..
روشن کن این ماتم کده را ..
ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است هنوز ...
دیدگاه ها (۱)

دوباره شب ، دوباره تنهایی ، دوباره یاد تو که این دل بیقرار ر...

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...ولی کاش بودی تا اش...

تمام زندگیم را دلتنگی پر کرده است ....دلتنگی از کسی که دوستش...

تزریق می کنم هر روز خیال تو را به ثانیه هایمو عشقت را به رگ ...

***## پرده اول: سایه‌های فقر و زمزمه‌ی امید، در کوچه‌های تنگ...

# رز _ سیاه PART _ 49تارا: از وقتی یادمه بعد یه دوره کوتاهی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط