یادت هست که باب الحوائج من بودی
یادت هست که باب الحوائج من بودی
چگونه دود و دم این شهر ،دلم را خاکستری کرد
که تو را
یاد تو را
که همه زندگیم از آن توست
..... به خاطره ها سپردم
ماه قبیله دلم ، بر دل تاریک و شب زده ام بتاب ..
روشن کن این ماتم کده را ..
ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است هنوز ...
چگونه دود و دم این شهر ،دلم را خاکستری کرد
که تو را
یاد تو را
که همه زندگیم از آن توست
..... به خاطره ها سپردم
ماه قبیله دلم ، بر دل تاریک و شب زده ام بتاب ..
روشن کن این ماتم کده را ..
ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است هنوز ...
- ۴.۶k
- ۱۲ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط