Feeling woundedحس زخم خورده

Feeling wounded(حس زخم خورده)

تکپارتی غمگین جونگکوک درخواستی

عشق حس به شدت زیبا و فوق‌العاده ای ، حسی وصف ناپذیر ، بشدت جذاب و خواستنی به طوری که عقل و منطق از ادم میگیره ، حس نسبت به عقل برتری پیدا میکند بر روی تک تک سلول های بدن حکم فرما می شود و فرمانروایی میکند

هر ادمی در زندگیش با حس عشق اشنایی داره ، عشق بین والدین و فرزندان ، عشق بین اعضای خانواده ، عشق بین دو دوست ، عشق .... حتی به غلط .....

این داستان راجب دو دوست که از بچگی باهم بودن و بزرگ شدن ، غم و شادی های زندگیشون باهم شریک شدن ، در مشکلات و سختی ها زندگی یار و یاور همدیگر بودن از همون اول تا اخر

جرقه عشق از همون ابتدای رابطه دوستیشون شروع به جوانه زدن کرده بود دیر یا زود اشکار میشد بایدم اشکار میشد چون دیگر وقتی برای دختر باقی نمانده بود باید هرچه سریعتر به عشق زندگیش به کسی که عاشقانه می پرستیدش می گفت

با خودش مدام کنکجار میرفت اخه چطور ...... چطور بهش بگه.... اگر بهش بگه واکنشش چیه .... از درون داغون میشه.... اصلا بهش حسی داره یا نه....

دختر مداوم به این مسائل فکر می کرد و کل ذهنش ، فکرش ، شب و روز هاش با این افکارا طی می شد همانطور که قدم میزد با شنیدن صدای اشنایی نگاهش به اون شخص داد با صورت عشقش روبه رو شد کسی که به شدت با تموم وجودش دوسش داشت

نقاب ناراحتیش از روی صورتش برداشت و به جاش نقاب شادی گذاشت نمیخواست عشقش نگران کند سپس با لبخند روبهش کرد و صداش زد

ات : جونگکوکاااا

پسر با دیدن عشق زندگیش خنده کنان به طرف دختر رفت و گفت

جونگکوک : ات اینجا چیکار میکنی !!! چرا برای پیاده روی تنهایی اومدی باید به منم میگفتی باهات بیام از دستت ناراحتم

ات که عاشق این رفتارهای عشقش بود با لحن ملایمی گفت

ات : ببخشید دفعه بعدی حتما بهت میگم
سپس دست عشقش گرفت و شروع به پیاده روی کردند

هیچ کدومشون حاضر به اعتراف نبودن چرا که فکر می کردن حسی که نسبت بهم دارند یکطرفس تا اینکه پسر بافهمیدن راز بزرگی که دختر ماه ها در تلاش برای مخفی کردنش بود مواجه شد اما دیر شده بود برای اعتراف برای حس زخم خوردش اون دختر بخاطر سرطانی که مبتلا شده بود جونشو از دست داد بدون اینکه حتی به کسی که دوسش داره اعتراف کنه .... در تنهایی جان سپرد





ادامش در کامنتا
دیدگاه ها (۱۱)

Taehyungچندپارتی غمگین درخواستی موضوعش ات باردار باشه بعد ته...

پارت دومگوشیم در اوردم با شنیدن صدای عشقم لحظه ای اروم گرفتم...

کیوتیام ی سوالی دارم از این لقب که براتون گذاشتم خوشتون میاد...

سناریو درخواستی وقتی با جیمین مستین و کیس میرید(عضو هشتم)نام...

( گناهکار ) ۷۱ part قلبش همانند آبی بر روی زمین ریخت جیمین ...

ادامه تک پارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط