رمان: من ارباب توعم
رمان: من ارباب توعم
part5
دیانا: لا به لای در رو باز کردم یهو ارسلان مثل خرس افتاد روم
اییی ارسلان له شدممم
ارسلان:هوییییی من اربابم ارسلان نیستم
دیانا: اها باجه ارسلان
ارسلان:لجباز
دیانا: همینه که هس ارسلان
ارسلان: دیانا ساکت میشی؟
دیانا: نیکاااا بیا این خرس گنده رو از رو من بلند کننن
ارسلان: خب حالا چرا جیغ میزنی خودم بلند شدم😐
دیانا: افرین بچهی خوب حالا برو فک کن رو نقشه بچه خوب برو
ارسلان: بچه تویی دیانا خانم میبینمت
دیانا:خنافز مارمولک سرامیک
ارسلان: چقد تو نمکی نمکدون
دیانا: نظر لطفته مارمولک سرامیک
ارسلان: دیانا فقد برو گمشو معلوم نی محراب بیچاره از دست تو چی میکشید(با داد)
(دوزتان چون این دوتا بالا یا پایین هستن عربده میکشن متاسفانه)
دیانا: تازه دلتم بخاد من اومدم اینجا
ارسلان: دیانا خانم تا 5 دیقع دیگه اتاق منه
دیانا:دیانیا خانیم تا 5 دیقیه دیگی ایتاق مینه
ارسلان: ادای منو در میاری بچه پرو؟
دیانا: اره ادای تورو درمیارم
ارسلان: دیانا بهتره با تو سر لج نیفتم 5 دیقه دیگه اتاقم باش
خب اینم از این وایسین پارت بعد هم بزارم
part5
دیانا: لا به لای در رو باز کردم یهو ارسلان مثل خرس افتاد روم
اییی ارسلان له شدممم
ارسلان:هوییییی من اربابم ارسلان نیستم
دیانا: اها باجه ارسلان
ارسلان:لجباز
دیانا: همینه که هس ارسلان
ارسلان: دیانا ساکت میشی؟
دیانا: نیکاااا بیا این خرس گنده رو از رو من بلند کننن
ارسلان: خب حالا چرا جیغ میزنی خودم بلند شدم😐
دیانا: افرین بچهی خوب حالا برو فک کن رو نقشه بچه خوب برو
ارسلان: بچه تویی دیانا خانم میبینمت
دیانا:خنافز مارمولک سرامیک
ارسلان: چقد تو نمکی نمکدون
دیانا: نظر لطفته مارمولک سرامیک
ارسلان: دیانا فقد برو گمشو معلوم نی محراب بیچاره از دست تو چی میکشید(با داد)
(دوزتان چون این دوتا بالا یا پایین هستن عربده میکشن متاسفانه)
دیانا: تازه دلتم بخاد من اومدم اینجا
ارسلان: دیانا خانم تا 5 دیقع دیگه اتاق منه
دیانا:دیانیا خانیم تا 5 دیقیه دیگی ایتاق مینه
ارسلان: ادای منو در میاری بچه پرو؟
دیانا: اره ادای تورو درمیارم
ارسلان: دیانا بهتره با تو سر لج نیفتم 5 دیقه دیگه اتاقم باش
خب اینم از این وایسین پارت بعد هم بزارم
۹۸۲
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.