از چشم سیاهت چه بگویم دل یک شهر

از چشم سیاهت چه بگویم دل یک شهر
دیوانه ی چشمان پر احساس تو گشته
جانم به فدای لب خندان تو ای یار
مهر تو به قلب منِ دیوانه نشسته

موی تو ظریف است و به مو بند شده این دل
دل بردی ز من با نگهت ای دل غافل
تو شهدی شکری خوش مثلی یار عزیزم
من‌ عاشقِ سرمست تو هستم همه چیزم

تو عاشق باران و منم عاشقت ای جان
من باشم و تو باشی و یک چتر و خیابان
جذابی و حساسی و احساسی و عاشق
ای کاش که به پایان نرسد با تو دقایق
دیدگاه ها (۶)

زيارة حضرت فاطمة الزهراء (س)اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَ...

زيارة حضرت فاطمة الزهراء (س)اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَ...

بیقرارم میکنی با ناز چشمانت ، عزیزمیکشد اخر مرا لبهای خندانت...

❤️از نگاه روی تو ، دل سیر می گردد مگرآخر آدم با تو باشد ، پی...

متن محمد خوش بینای هوای نفسم فکر و خیالم همه تویوسف قلب خراب...

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط