مافیا قدرتمند من پارت

مافیا قدرتمند من پارت «4»


سیان : دست خودم نیس نمیدونم چم شده
ویو سیان : بعد از چند مین رفتم اتاق ا/ت پشت در ایستادم و در زدمو گفتم دخترم میشه بیام داخل اما ا/ت جوابی نداد برای همین خودم در و باز کردم و کنار تختش نشستمو موهاشو ناز کردم و بعد گفتم من که میدونم بیداری کوچولوی من قهر نباش دیگه
ا/ت بابا من نمیخام ون خانم مامان من باشه من خودم مامان دارم (ناراحت
سیان :دخترم منم میدونم خودت مامان داری اما ون ما رو ترک کرد چون دوستمون نداشت اما بجاش لیسان دوست داره تازه یه خواهرم داری که باهاش بازی کنی لطفا بخاطره من قبول کن دیگه
ا/ت باشه ( ناراحت و شرمنده
سیان افرین دخترم حالا بیا پایین تا شام بخوریم
ا/ت باشه بریم
لیسان ووو. سلام ا/ت بفرما شام
ا/ت (یه نگاهی به بابا انداختم دیدم منتظره نگام میکنه میدونستم منتظره چی بگم اما من به هیچ وقت به ون خانم نمیگم مامان و درجوابش گفتم چشم خانوم ونشستم سر میز شام بعد شام رفتم تو اتاقم و در رو قفل کردم
لیسان : سیان چرا دخترت باهام یه جوری رفتار میکنه که انگار من باعث شدم مادرش ازت طلاق بگیره ( عصبانی
سیان :لیسان ون هنوز بچه هس درک نمیکنه زمان که بگذره عادت میکنه
ویو ا/ت رو تخت دراز کشیده بودکه دیدم یه کی در زد
ا/ت بفرما
میا سلام اجی
ا/ت من خواهر تو نیستم
میا ولی بابا و مامان گفتن من اجی صدات کنم
ا/ت خیله خوب باشه چی میخای
میا میخام پیشت بخوابم میشه (مظلومو کیوت
ا/ت نه نمیشه
میا اجی لطفا
ا/ت باشه ولی برو ون کنار بخواب پیش من نخواب
میا ولی من ومدم پیش تو بخوابم ( کیوت
ا/ت ( نمیدونم چجوری انقدر راحت رازیم میکنه کم کم داره ازش خوش میاد ولی
ا/ت باشه بیا باهم بخوابیم
میا مرسییی ( ذوق و کیوت


پارت بعدی رو اخر شب میزارم از پارت بعدی ا/ت بزرگ میشه ❤️
دیدگاه ها (۱)

مافیای قدرتمند من پارت «5»ویو ا/ت صبح از خواب بیدار شدمو دی...

مافیای قدرتمند من پارت «6»اویو ا/ت از این حرفه لیسان خیلی ت...

شوگا و محسن لرستانی😂😂😂😎

فراموش نشدنی🥹❤️

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 34ا/ت. این گوشی رو از اتاق من...

پارت ۷۵ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط