بقیه پارت25
<br>
یهو یادم افتاد باید باهم رویه یه تخت بخوابیم<br>
کوک دراز کشید<br>
بغلشو باز کرد<br>
_بیا بغلم<br>
+هی هی ما فقد قرار بود جلو بچه ها نقش بازی کنیم<br>
_تهیونگی من یه خرس دارم همیشه موقعه خواب بغلش میکنم بدون اون خوابم نمیبره بیا بغلم<br>
+الان منو خرس دیدی؟ ارههههه؟ <br>
خنده خرگوشی و کیوتی زد چاگیا بیا بغلم دیگه<br>
دیدم قیافش خستس<br>
رفتم اروم تویه بغلش<br>
رومون پتو انداخت<br>
سرشو فرو برد تویه گردنم و خوابید <br>
ادامه دارد.. <br>
<br>
یهو یادم افتاد باید باهم رویه یه تخت بخوابیم<br>
کوک دراز کشید<br>
بغلشو باز کرد<br>
_بیا بغلم<br>
+هی هی ما فقد قرار بود جلو بچه ها نقش بازی کنیم<br>
_تهیونگی من یه خرس دارم همیشه موقعه خواب بغلش میکنم بدون اون خوابم نمیبره بیا بغلم<br>
+الان منو خرس دیدی؟ ارههههه؟ <br>
خنده خرگوشی و کیوتی زد چاگیا بیا بغلم دیگه<br>
دیدم قیافش خستس<br>
رفتم اروم تویه بغلش<br>
رومون پتو انداخت<br>
سرشو فرو برد تویه گردنم و خوابید <br>
ادامه دارد.. <br>
<br>
۹.۱k
۰۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.