مهدی دانشمند:
مهدی دانشمند:
کسی را می شناسم که مکانیک است چهل سال است که با ماشینش شب های جمعه به جمکران می رود خیلی ها را هم با خودش میبره
این آقای مکانیک که خدا شاهده که تا سوم راهنمایی بیشتر نخونده ولی کارهایی کرده که خیلی با ادعاها نکرده اند
صدها کارگر عرق خور – بی نماز – لات تحویل گرفته نماز خوان و متدین و عاشق امام زمان تحویل داده که حالا خودهاشون اوستا شدند و مغازه زدند ... و حالا همین ها مثل اون اوستاشون جوان لات تحویل میگیرند امام زمانی تربیت می کنند
من نجارشم سراغ دارم بقال هم سراغ دارم راننده تاکسی سراغ دارم که به اندازه خودشون دارند فعالیت می کنند
راننده تاکسی سراغ دارم که سخنان من و آقای کافی را به صورت سی دی رایت کرده و به جای اینکه مثل بعضی ها که ترانه میذارند او حرفهای بنده و مرحوم کافی در ماشینش اون هم با صدای آرام میذاره و خیلی از مسافرهایی که در ماشین او می نشینند
به او می گویند: اگر میشه صداش را زیاد کنید و می پرسند: این کیه ؟ .. او میگه: سخنان مرحوم کافی – سخنان دانشمند
و مسافرها از او می پرسند این سی دی را کجا میشه تهیه کرد ؟ .... و او سی دی را در میاره و میده به انها .... و میگه: من خودم دارم این هدیه من به شماست
بنده ازش پرسیدم چرا اینکار را میکنی ؟ گفت: من چون خانه ام کوچیکه و نمیتونم جلسه راه بیندازم با ماشینم برای امام حسین و امام زمان تبلیغ میکنم
نقاش ساختمان سراغ دارم . زن و شوهر با هم تصمیم گرفتند
این نقاش ساختمان گفت:من حاج اقا یک ساختمان رنگ می کنم پولش مال خودم و پول نقاشی ساختمان دوم مال حجت بن الحسن
ساختمان بعدی مال خودم و ساختمان بعدیش مال امام زمان زندگیمون را نصف نصف کردیم .... این زن و شوهر جوان توانستند در شهر خودشان یک مهدیه بسازند که من هر سال پنج شب در اون مهدیه منبر میروم
( حالا نکته زیر را با دقت بخوانید )
از اون طرف هم برخی ها هستند که کاری نمی کنند .. برخی ها هستند که فقط به زبون میگند: امام حسین قربونت برم ... اما در عمل فعالیتی انجام نمی دهند
کسی را می شناسم که مکانیک است چهل سال است که با ماشینش شب های جمعه به جمکران می رود خیلی ها را هم با خودش میبره
این آقای مکانیک که خدا شاهده که تا سوم راهنمایی بیشتر نخونده ولی کارهایی کرده که خیلی با ادعاها نکرده اند
صدها کارگر عرق خور – بی نماز – لات تحویل گرفته نماز خوان و متدین و عاشق امام زمان تحویل داده که حالا خودهاشون اوستا شدند و مغازه زدند ... و حالا همین ها مثل اون اوستاشون جوان لات تحویل میگیرند امام زمانی تربیت می کنند
من نجارشم سراغ دارم بقال هم سراغ دارم راننده تاکسی سراغ دارم که به اندازه خودشون دارند فعالیت می کنند
راننده تاکسی سراغ دارم که سخنان من و آقای کافی را به صورت سی دی رایت کرده و به جای اینکه مثل بعضی ها که ترانه میذارند او حرفهای بنده و مرحوم کافی در ماشینش اون هم با صدای آرام میذاره و خیلی از مسافرهایی که در ماشین او می نشینند
به او می گویند: اگر میشه صداش را زیاد کنید و می پرسند: این کیه ؟ .. او میگه: سخنان مرحوم کافی – سخنان دانشمند
و مسافرها از او می پرسند این سی دی را کجا میشه تهیه کرد ؟ .... و او سی دی را در میاره و میده به انها .... و میگه: من خودم دارم این هدیه من به شماست
بنده ازش پرسیدم چرا اینکار را میکنی ؟ گفت: من چون خانه ام کوچیکه و نمیتونم جلسه راه بیندازم با ماشینم برای امام حسین و امام زمان تبلیغ میکنم
نقاش ساختمان سراغ دارم . زن و شوهر با هم تصمیم گرفتند
این نقاش ساختمان گفت:من حاج اقا یک ساختمان رنگ می کنم پولش مال خودم و پول نقاشی ساختمان دوم مال حجت بن الحسن
ساختمان بعدی مال خودم و ساختمان بعدیش مال امام زمان زندگیمون را نصف نصف کردیم .... این زن و شوهر جوان توانستند در شهر خودشان یک مهدیه بسازند که من هر سال پنج شب در اون مهدیه منبر میروم
( حالا نکته زیر را با دقت بخوانید )
از اون طرف هم برخی ها هستند که کاری نمی کنند .. برخی ها هستند که فقط به زبون میگند: امام حسین قربونت برم ... اما در عمل فعالیتی انجام نمی دهند
۶.۱k
۱۲ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.