جان من عشق تو را چیدن و دیدن هنر است

جان من عشق تو را چیدن و دیدن هنر است.
باهمه عشوه گری , بر تو رسیدن هنر است.

هرچه هم ناز کنی , ناز کشت خواهم بود.
نازنینا به خدا ناز کشیدن, هنر است.

دل من تنگ شد و چاره آن روی تو شد.
روی تو دیدن و آن را نگزیدن , هنر است.

من غرور تو ام ای کبک خرامان به خدا,
سخن عشق ز حرف تو شنیدن, هنر است.

تو درخت خوش این باغی و من می دانم,
زان همه میوه یکی, زان همه چیدن هنر است.

کام من در طلب لعل لبت کام گرفت.
نازنین کام دل انگیز چشیدن, هنر است.

گل مریم , زشمیمت شده ام مست و خراب.
بی می و باده اگر مست شد این تن, هنر است..
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۹)

بوسه گر ساقی دهد ساغر زنمبوسه را بر جام یک دلـــبر زنماه ساق...

قصه از طعم دهان تو شنیدن داردخواب ، در بستر چشمان تو دیدن دا...

حالا که نهادی لب شیرین به لبانم"مانند دهل می زند ای گل، ضربا...

من همان نایم که گر خوش بشنویشــرح دردم با تو گوید مثنـویبا ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط