فیک جیمین
فیک جیمین
یک اتفاق پارت ۷
+:باشه بریم
یونا ویو :
رفتیم داخل امروز اومده بودیم اداره پلیس که تحقیقات درباره پرونده رو ببینیم و چند تا کار انجام بدیم و بخاطر اتفاق امروز میخواستیم شماره رو بدیم پی گیری کنن ما شماره رو دادیم که یونگ دو اومد
؟: سلام دادستان چند دقیقه پیش قاتل با پای خودش اومدو اعتراف کرد
_: کجاست هر جا هست ببرینش اتاق بازجویی
؟: چشم
و رفتیم اتاق بازجویی
_: بیارینش
(علامت قاتل ☆)
؟:کمیسر آوردیمش
_:خب حالا همه چیرو توضیح بده
☆:(سکوت )
_:توضیح بده (با داد)
☆:هق باشه من خدمتکار عمارت اونا بودم اونا منو وپسرمو اذییت میکردن منو حتی تهدید به مرگ کردن و باعث شدن پسرم بمیره و جوری رفتار کردن انگار که هیچ کاری نکردن و همیشه منو تهدید میکردن که به کسی چیزی نگم و اگه بگم مادرمو می کشند و منم اونارو کشتم اول از لی دون انتقام گرفتم بعد از خانوادش نمیدونی چقدر لذت بردم عوضیا( مثل دیوونه ها خندید )
_: دیوونه اینو بندازین باز داشتگاه ( داد)
اومدن بردنش
+: جیمین آروم باش
_: آرومم بریم
+: بریم ( لبخند )
و رفتیم سمت خونه
پرش زمانی به عمارت
یونا ویو :
رسیدیم خونه سریع رفتم رو مبل نشستم که گوشیم زنگ خورد ته ته بود
×: سلام ابجی قشنگم چطوری
+:سلام خوبم ته ته کجایی
خ
م
ا
ر
ی
یک اتفاق پارت ۷
+:باشه بریم
یونا ویو :
رفتیم داخل امروز اومده بودیم اداره پلیس که تحقیقات درباره پرونده رو ببینیم و چند تا کار انجام بدیم و بخاطر اتفاق امروز میخواستیم شماره رو بدیم پی گیری کنن ما شماره رو دادیم که یونگ دو اومد
؟: سلام دادستان چند دقیقه پیش قاتل با پای خودش اومدو اعتراف کرد
_: کجاست هر جا هست ببرینش اتاق بازجویی
؟: چشم
و رفتیم اتاق بازجویی
_: بیارینش
(علامت قاتل ☆)
؟:کمیسر آوردیمش
_:خب حالا همه چیرو توضیح بده
☆:(سکوت )
_:توضیح بده (با داد)
☆:هق باشه من خدمتکار عمارت اونا بودم اونا منو وپسرمو اذییت میکردن منو حتی تهدید به مرگ کردن و باعث شدن پسرم بمیره و جوری رفتار کردن انگار که هیچ کاری نکردن و همیشه منو تهدید میکردن که به کسی چیزی نگم و اگه بگم مادرمو می کشند و منم اونارو کشتم اول از لی دون انتقام گرفتم بعد از خانوادش نمیدونی چقدر لذت بردم عوضیا( مثل دیوونه ها خندید )
_: دیوونه اینو بندازین باز داشتگاه ( داد)
اومدن بردنش
+: جیمین آروم باش
_: آرومم بریم
+: بریم ( لبخند )
و رفتیم سمت خونه
پرش زمانی به عمارت
یونا ویو :
رسیدیم خونه سریع رفتم رو مبل نشستم که گوشیم زنگ خورد ته ته بود
×: سلام ابجی قشنگم چطوری
+:سلام خوبم ته ته کجایی
خ
م
ا
ر
ی
۳.۰k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.