ا.ت
ا.ت
وسط زمستون بود ، مغازه رو بستم که برم خونه، وسط راه بودم که گوشیم زنگ خورد جواب دادم دیدم مینگ سوعه
ا.ت : الو سلام مینگ سو
مینگ سو: الو سلام ا.ت میگم اومدنی میتونی نوشابه بگیری
ا.ت: نوشابه ؟ باشه میگیرم...خدافظ
مینگ سو : خدافظ
مینگ سو بهم گفت که برم نوشابه بگیرم منم سر راه یه سوپری دیدم رفتم توش و از بخچالش یدونه کوکا کولا برداشتم داشتم میرفتم حساب کنم که سرم به یه چیزه محکمی خورد و افتادم زمین بلن شدم و دیدم که.....
جیمین
تو خونه بودم که خیلی گشنم بود رفتم بیرون تا به چیزی بخرم بخورم
رفتم تو سوپر مارکت و یخورده خوراکی برداشتم
داشتم میرفتم حساب کنم که به یه دختری خوردم افتاد زمین عصبانی بودم
جیمین : خب جلو پاتو ببین (یکم داد)
ا.ت: ببخشید اقا اما شما جلو راه من سبز شدید
جیمین : دختره ی هرزه رو حرف من حرف میزنی
(با عربده)(یه سیلی به ا.ت زد)
ا.ت
داشتم با اون مرده حرف نیزدم که عربده سرم کشید و یه سیلی بهم زد واقعا محکم بود جوری که جاش رو صورتم موند بغضم گرفته بود
جیمین : حرف بزن دیگه نکنه لال شدی (شدی رو با داد گفت)
ا.ت :مگه من کاری که کردم که شما بهم سیلی زدید و سرم داد کشیدید (بغض)
جیمین
وقتی بغض کرد یجوری شدم منی که هیچ احساسی نداشتم الان بخاطر اون دختره ؟
چجوری
جیمین : اگه باهام بد برخورد نمیکردی اینجوری نمیشد
ا.ت: من که با شما بد رفتار نکردم
جیمین : پس عمم بود گفت جلو راهم سبز شدی
ا.ت : مگه اونم حرف بد حساب میشه
که یهو....
وسط زمستون بود ، مغازه رو بستم که برم خونه، وسط راه بودم که گوشیم زنگ خورد جواب دادم دیدم مینگ سوعه
ا.ت : الو سلام مینگ سو
مینگ سو: الو سلام ا.ت میگم اومدنی میتونی نوشابه بگیری
ا.ت: نوشابه ؟ باشه میگیرم...خدافظ
مینگ سو : خدافظ
مینگ سو بهم گفت که برم نوشابه بگیرم منم سر راه یه سوپری دیدم رفتم توش و از بخچالش یدونه کوکا کولا برداشتم داشتم میرفتم حساب کنم که سرم به یه چیزه محکمی خورد و افتادم زمین بلن شدم و دیدم که.....
جیمین
تو خونه بودم که خیلی گشنم بود رفتم بیرون تا به چیزی بخرم بخورم
رفتم تو سوپر مارکت و یخورده خوراکی برداشتم
داشتم میرفتم حساب کنم که به یه دختری خوردم افتاد زمین عصبانی بودم
جیمین : خب جلو پاتو ببین (یکم داد)
ا.ت: ببخشید اقا اما شما جلو راه من سبز شدید
جیمین : دختره ی هرزه رو حرف من حرف میزنی
(با عربده)(یه سیلی به ا.ت زد)
ا.ت
داشتم با اون مرده حرف نیزدم که عربده سرم کشید و یه سیلی بهم زد واقعا محکم بود جوری که جاش رو صورتم موند بغضم گرفته بود
جیمین : حرف بزن دیگه نکنه لال شدی (شدی رو با داد گفت)
ا.ت :مگه من کاری که کردم که شما بهم سیلی زدید و سرم داد کشیدید (بغض)
جیمین
وقتی بغض کرد یجوری شدم منی که هیچ احساسی نداشتم الان بخاطر اون دختره ؟
چجوری
جیمین : اگه باهام بد برخورد نمیکردی اینجوری نمیشد
ا.ت: من که با شما بد رفتار نکردم
جیمین : پس عمم بود گفت جلو راهم سبز شدی
ا.ت : مگه اونم حرف بد حساب میشه
که یهو....
۳.۳k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.