سناریو

#سناریو
#درخواستی💕🌈
#بی_تی_اس

وقتی واسه تولدت سگ میخوای بعد اونا میگن نه بعد روز تولدت سوپرایزت میکنن [داداشتن]

∆نامجون : بغلت میکنه میگه دوست دارم ابجی (ولی اونجوری ک من یادم میاد نامجون گفته بود با خواهرش کنار نمیومد و هعیی نگین های مورد علاقه ی خواهرشو رو زمین خونه میریخت و خواهرشو اذیت میکرد)

∆سوکجین : ببین سلیقم چقد هندسامه چطور خوشگله {جوابای همشون باخودتون}

∆شوگا : میاد بهت میده بغلت میکنه میگه خوب ازش مراقبت کن بعدم میره نارنگی میخوره

∆جیهوپ : ابجی جونم خوشگله؟ نژاد دلخواهت هست؟ دوسش داری ؟

∆جیمین : چون تو دختری گفتم ماده بخرم ولی رنگش خوشگله ها دوسش داری؟

∆کوک و تهیونگ : روز اول ک خردین باهات خوبن هیچی نمیگن جز اینکه مبارک باشه روز دوم و تا چند هفته کلا هعی شرت منت میزارن توام اعتراض کردنی میگن برات سگ گرفتیم