عروسفراری

#عروس_فراری 🤍👀
Part: ¹⁷

ویو تهیونگ:
اروم رفتم سمت مبلی که ات و کای نشسته بودن و دستم رو گذاشتم رو شونه ی کای که سریع برگشت و از جاش بلند شد.....

کای: ق...قربان!
تهیونگ: بیا دفتره کارم!
کای: چ...چرا قربان؟!
تهیونگ: بیا میفهمی!

همراه با کای راه افتادم و رفتم داخل دفتر کارم ....رسیدیم دفترم ..‌..
در رو اروم باز کردم و وارد اتاق شدم ،کای هم پشت سرم ...
روی میز دفتر کارم نشستم و به کای خیره شدم....

تهیونگ: توضیحی نداری؟!!
کای: درمورد چی قربان؟!(با استرس)
تهیونگ: وقتی اومدی اینجا بهت گفتم که حق نداری با هیچ زنی و یا دختری در ارتباط باشی حتی اگر خواهر یا مادرت بودن! ....گفتی چشم! حتی خوب یادمه که گفتی از یک کیلومتر یه دختر هم رَد نمیشی!!!! ......نکنه ات با همه اون دخترا و زنا فرق میکنه؟!!
کای: ق...قربان ....رابطه ی من و ات اینقدر ها هم صمیمی نیست ! ....ما فقط ....
تهیونگ: در حد یه دوست ؟!
کای: ب...بله!
تهیونگ: ولی اونم دختره کای ! دختر! گوشِت میشنوه؟!
کای: ب...بله شما درست میگین! ...من اشتباه کردم ...دیگه به ات....
تهیونگ: ات؟!
کای: م..منظورم اون دختره بود ! ....دیگه بهش نزدیک نمیشم !
تهیونگ: هوم ...میتونی بری!
کای: چشم...(تعظیم ).....

ویو ات:
از کنجکاوی زیاد نتونستم خودم رو کنترل کنم و جوری که نَفَهمَن دنبالشون راه افتادم ....وقتی وارد اتاق شدن اروم گوشم رو گذاشتم رو در تا ببینم چی میگن.....باورم نمیشد تهیونگ چرا اینقدر سخت گیره...چرا درمورد نزدیک شدن کای به یه دختر یا زن اینقدر حساسه ؟!
از در فاصله گرفتم و رفتم سمت نرده ها....یه لحظه بعد در باز شد و کای کلافه اومد بیرون ! ...
دوییدم سمتش و گرفتم از بازوش....

ات: خوبی؟
کای: اره خوبم (لبخند مصنوعی)

بازوش رو از دستم کشید بیرون و رفت سمت پله ها....

ات: من ....متاسفم!
کای: ات باز شروع کردی؟...
ات: خب تقصیره من بود!
کای: نه تقصیره تو نبود ...
ات: چرا تقصیره منه ! بخاطر من تهیونگ اینقدر َاَزَت عصبانی بود!
کای:ات !
ات: هوم؟
کای: تو تقصیر کار نیستی ! خب؟
ات: ولی کای...‌
کای: ات!
ات : باشه ...
کای: آفرین دختر خوب ....

از پله ها رفت پایین ....رفتم سمت اتاق تهیونگ و در زدم ...

تهیونگ : بیا تو ..‌‌....

ادامه دارد.....

کوشین پارت آوردم😂
دیدگاه ها (۱۲)

#عروس_فراری 🤍👀Part: ¹⁸داخل اتاق شدم و اروم‌ در رو پشت سرم بس...

اگر درخواستی و یا سوالی دارین اینجا بگین 🍫

#عروس_فراری 🤍👀Part: ¹⁶ات: من...من می‌ترسم!!(بغض)تهیونگ: میتر...

#عروس_فراری 🤍👀Part: ¹⁵سوهون: برو اون زنی//که رو وردار بیار ....

"شراب سرخ" Part: ⁷ویو کایبا کمک افراد عمارت و یکم خون و خون ...

"شراب سرخ" Part: ¹¹تهیونگ: اون دختره رو پیدا کن ...!!(با صدا...

"شراب سرخ" Part: ¹¹تهیونگ: اون دختره رو پیدا کن ...!!(با صدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط