هیچ هراسی از تردید تو ندارم

هیچ هراسی از تردید تو ندارم
اگر لازم باشد
قلب زمین و آسمان را خواهم شکافت
اگر نیاز ببینی
خورشید و ماه را یکی می کنم
اگر خواستی
ابرها را به رنگ دلخواه در می آورم
اگر شادی خواستی
هستی را به شادی فراتر از لبخند
طرح میریزم
اگر شکافی برای لمس احساس خواستی
سینه ام را
به پهنای جهان  برایت می گشایم
من آنقدر عاشقت هستم
که تردید دلت مرا نشکند
فقط کافی ست بگویی
کجای تردیدت باید قرار بگیرم
که به تمام احساسم
یقین بیاوری
دیدگاه ها (۳)

ای یادگارلحظه های زیبا به احترام تمام زیبایی های دنیا فراموش...

"وصیت"آن هنگام که ملحفه ی سپید مرگ رامثل لباس عروس هاروی تن ...

صدایی بین من و دیوار نیستو تا گوش کار می کندسکوت است و هیچنف...

ابرها را اختیار کرده امتا همواره ببارندبرای حال غریب نگاهیکه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط