ابرها را اختیار کرده ام
ابرها را اختیار کرده ام
تا همواره ببارند
برای حال غریب نگاهی
که هیچ پناهی ندارد
و خویشتن را
در آستان عشق
بینوا می بیند
خیابان ها را
به هم چسبانده ام
تا پای قدم زدنم
هیچ گاه کم نیاورد
و درد قلبم را
در گلویم خفه کرده ام
تا نگون بختی ام را
بی زبان باشد
تا همواره ببارند
برای حال غریب نگاهی
که هیچ پناهی ندارد
و خویشتن را
در آستان عشق
بینوا می بیند
خیابان ها را
به هم چسبانده ام
تا پای قدم زدنم
هیچ گاه کم نیاورد
و درد قلبم را
در گلویم خفه کرده ام
تا نگون بختی ام را
بی زبان باشد
- ۳۹۴
- ۲۹ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط