دستخطی دارم از او بر دل خود یادگار

دستخطی دارم از او بر دل خود یادگار
عشق کاری کرد با قلبم که چاقو با انار

رفتنش یک شب دمار از روزگار من کشید
می کشم روزی که برگردد دمار از روزگار

#علیرضا_بدیع
دیدگاه ها (۴)

او را بگو:نسیم سیاه چشمانت را نوشیده امنوشیده ام که پیوسته، ...

دردمندان حرف دل از چشم می خوانند و بسدرد و دل با بی غمان تنه...

لبـ‌هاے سرخُطرّه‌ی افشان ڪہ جاے خوددنیا‌ غزل نداشټاگـر دخٺــ...

رسد روزی که در سجده بگویمرسیدم کربلا الحمدللهمیخوام برم کربل...

‍این روزها عجیب دل تنگ می شوم و من این دلتنگی را عاشقانه به ...

طبیعت

🌱🍒این شعرا را برایت به یادگار می گذارم        دلی نوجوان را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط