خانه

مطالب جدید

مطالب محبوب

عربي

دانلود اپلیکیشن

وبلاگ

سوالات متداول

درباره ما

قوانین

دسته بندی ها

خبرِ آمدنت از نفَس انداخت مرا...

عاشقانه ها

خبرِ آمدنت از نفَس انداخت مرا...

خبرِ آمدنت از نفَس انداخت مرا...

عاشقانه ها

۳۶۷

۲۰ آبان ۱۳۹۷

دیدگاه ها (۲)

هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.

ما شعله های سرکشِ اندوه بودیم

ما شعله های سرکشِ اندوه بودیم

دلم گرفته، از این ساده تر چه باید گفت؟

دلم گرفته، از این ساده تر چه باید گفت؟

آسِمانِ چشمِ او؛ آیینه ی کیست؟

آسِمانِ چشمِ او؛ آیینه ی کیست؟

در خود فرو رفتم که اندوهِ خودم باشم

در خود فرو رفتم که اندوهِ خودم باشم

امروزخورشیدشادمانه ترین طلوعش راخواهدکردودنیارنگ

امروزخورشیدشادمانه ترین طلوعش راخواهدکردودنیارنگ

گویی بعد

گویی بعد

گاه می‌اندیشم خبر مرگ مرا...

گاه می‌اندیشم خبر مرگ مرا...

حسی که گفتم شاید با کمی قدم زدن بگذرد، مرا وسط خیابان به

حسی که گفتم شاید با کمی قدم زدن بگذرد، مرا وسط خیابان به

خبر مرگ مرا با تو که چه کس میگوید ؟

خبر مرگ مرا با تو که چه کس میگوید ؟

بودنت ، مرگ مرا باز به تاخیر انداخت...

بودنت ، مرگ مرا باز به تاخیر انداخت...

خیالی نیس

خیالی نیس

بیا و یک نفس آرام جان شو، از ره لطف

بیا و یک نفس آرام جان شو، از ره لطف

با این نوشته‌ی عباس معروفی تضمینی دلش رو می‌بری؛ میگه:

با این نوشته‌ی عباس معروفی تضمینی دلش رو می‌بری؛ میگه:

بفرست واسش

بفرست واسش

نصب برنامه ویسگون