đęªţĥ
đęªţĥ
راستی خدا،
دلم هوای دیروز را کرده !
هوای روزهای کودکی را...
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم،
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد...!
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم،
الفبای زندگی را،
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند...!
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید،
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو !
دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم
آن را نچینم...!
دلم میخواهد …
می شود باز هم کودک شد؟؟
راستی خدا !
دلم فردا هوای امروز را می کند...!!!
راستی خدا،
دلم هوای دیروز را کرده !
هوای روزهای کودکی را...
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم،
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد...!
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم،
الفبای زندگی را،
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند...!
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید،
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو !
دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم
آن را نچینم...!
دلم میخواهد …
می شود باز هم کودک شد؟؟
راستی خدا !
دلم فردا هوای امروز را می کند...!!!
۸۳۵
۰۴ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.