اسم رمز قسمت یازدهم

« اسم رمز 🔪 » قسمت یازدهم
از زبون کیمیکو ~~~~~~~~~~~~~~~~
صدای در اومد بیدار شدم ولی جونی برای تکون خوردن نداشتم نگاه در کردم و آره...
ران ریندو و سانزو اومده بودن هر کدوم هم یک جعبه دستشون بود با همون لبخند ترسناک همیشگی شون اومدن وسیله هاشون رو گذاشتن روی زمین منم خودمو زدم به خواب بودن
ریندو « بیدار شو زیبای خفته وگرنه به روش خودمون بیدارت می کنیم»

دلم نمی‌خواست بیدار شم ولی مجبور بودم دوست نداشتم دوباره کتک بخورم و شکنجه بشم چشمام رو باز کردم بزور خودمو کشیدم و رو تخت نشستم و پتو رو دور خودم پیچیدم

ران« جوری رفتار می کنی انگار همه جات رو ندیدیم »

سانزو« اشکال نداره ران قرار الان کامل ببینیم »

کیمیکو« م..م... منظورت چیه »

سانزو اومد سمتم ترسیدم عقب عقب رفتم لبه تخت سانزو هم دستم رو کشید و گردنم رو گاز گرفت ناله ای کردم

کیمیکو « اهه....ن...نکنن درد دارهه»

محکم تر گاز گرفت بدجوری دردم گرفت رفت عقب نگاه کردم دیدم شونم خونی شد مطمئن شدم اینا انسان نیستن

ران و ریندو هم اومدن سمتم دست و پاهام رو گرفتن دست و پا زدم اما فایده نداشت دست و پام رو بستن سانزو نیش خند زد
هر ستا شون لباسشون رو در آوردن و...آره مثل اینکه دوباره قرار همون بلا های دیشب سرم بیاد..

ریندو اومد سینه هام رو فشار داد و بازی می کرد و کیس می زاشت و بدجوری درد داشت...و ران هم بدتر از داداشش دهنم رو باز کرد دیکش رو فرو کرد تو دهنم ( زیادی روانی می باشم 🤡)

سانزو هم که از همشون بدتره یک کاندوم برداشت و گذاشت اومد سمتم و دیکش رو تا ته کرد داخلم
حس درد کل بدنم رو گرفت جیغ خفه ای کشیدم ولی هیچ کاری نمی تونستم بکنم..
دیدگاه ها (۵)

آخ دقیقاً منم

+ چقدر مگه یک کاسپلی میتونه شبیه کاراکتر باشه ؟ من: اممم نمی...

« اسم رمز 🔪 » قسمت دهم از زبون کیمیکو ~~~~~~~~~~~~~~~~چشمام ...

«اسم رمز 🔪 » قسمت نهم از زبون کیمیکو ~~~~~~~~~~~~~~~~زمان ان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط