Love that turned into enmity💔

Love that turned into enmity💔

part¹🍷🖤
_____________________________________
چقدر قشنگم کنار کسی زندگی کنی که خیلی دوست داره و عاشقته و تو هم عاشقشی و دوسش داری واقعا آرامش بخشه،در عین حال لذت بخش:) عاشقی یعنی بخاطر عشقت بجنگی دو عاشق که بخاطر عشقشون جنگیدن تا کنار هم باشن با سختی ها و چالش هایی که براشون به وجود اومد جنگیدن میدونید عشق خیلی خیلی سخته چیز عجیبیه دردناکه ولی در عین حال پر از شادی و ارامشه:))))
منو کوک حدود ۳ سالی میشه که باهم ازدواج کردیم.
امروز صبح منو کوک پرواز داریم به سمت تایلند چون اونجا کوک ی قرار داد داره با یکی از شرکت ها (اسم شرکت و خودتون تصور کنید ....)منم که خب در واقع یکی از سهام دارام پس باید حتما حضور داشته باشم
علامت کوک+
علامت ا.ت_
((صبح))
+عزیزم همچی رو برداشتی
_اره عزیزم برداشتم همچی رو بریم
+ مطمئنی دیگه؟؟ دوباره مثل دفعه قبل نشه سوار هواپیما شدیم یادت افتاد که یکی از ساک های لباستو نیاوردی
_یاااااا کوک اون موقع تقصیر تو شد همش میگفتی بیا بریم بریم منم هل کردم یادم رفت
+عاااا این تقصیر منه ولی اون موقع که گازو روشن گذاشته بودی چی؟ که نزدیک بود خونه آتیش بگیره هوم
_یااااااا الان داری از من ایراد میگیری؟؟؟
+نه خانم حواس پرتم دارم واقعیت میگم حالا هم بیا بریم دیرمون میشه
_😒باشه
رفتیم فرودگاه و سوال هوا پیما شدیم و حرکت کردیم سمت تایلند
((پرش زمانی فرودگاه تایلند))
_اخ جووون خوبه خوبه بالاخره رسیدیم
+کیوت کوچولو
_اوی آقای خوشتیپ من کوچولو نیستم ۲۹ سالمه هااا
+🤣🤣۲۹سالته ولی مثل ۵ ساله ها رفتار می‌کنی
_یاااا نخنداااا خودتم دست کمی نداریاااا با اینکه ۳۵ سالته ولی ی موقع هایی انقدر کیوت میشی که دلم میخواد دو لپی بخورمت خرگوشی
(بچه ها فیکه برای همین سن ها رو بردم بالا تو فیک این فقط یک داستانه همین)
+از دست تو بریم باید بریم خونه (نکته: کوک تو تایلند ی خونه داره)
_بریم
ویو ا.ت
رفتیم سمت خونه،و وقتی رسیدیم من رفتم اتاقمون و وسایل خودمو کوکو چیدم قبل از اینکه ماهم بیایم ی چند تا خدمه اومده بودن خونه رو تمیز کردن بعد از چیدن وسایل رفتم پایین که دیدم .........
پارت بعد بستگی به حمایت های شما داره♥️🍷