دلم در موج گیسویت پریشان دوستت دارم

دلم در موج گیسویت پریشان! دوستت دارم
دلت دریای خو کرده به طوفان! دوستت دارم

در اصلاحات ابرویت اصول دین من گم شد
هزاران فتنه در چشمت! هزاران دوستت دارم

چه فرقی می‌کند با جنبش تو انقلاب من
چه فرقی می‌کند من با چه عنوان دوستت دارم

درونم کودتا کردی و من در حصر آغوشت
کماکان شعر می‌خوانم، کماکان دوستت دارم

توافق می‌کند دست ظریفت با تنم بانو
لبت برجام جانم بسته پیمان! دوستت دارم

تو در من واژه می‌بافی و من در شعر میریزم؛
هزاران دوستت دارم، هزاران دوستت دارم
دیدگاه ها (۲)

من بفکر غزلی در خور چشمان تو أمتو ولی چشم به شعر و غزلم میبن...

بیا ای راحت جانم که جان من فدای توسر سودائی عاشق فدای خاک پا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط