اینکه میگفتم گرفتار توام شوخی نبود

اینکه میگفتم گرفتار توام شوخی نبود
عاشق چشم غزلبار توام شوخی نبود

اینکه میگفتم تویی همراه قلب خسته ام
با دل و جانم خریدار توام شوخی نبود

دوست دارم روز وشب همراه من باشی و من
تا همیشه یار و دلدار توام شوخی نبود

چون نباشی در کنارم جان ندارم در تنم
زنده از عشق گهربار توام شوخی نبود

هر چه در وصف تو میگفتم برای دیگران
اینکه گفتم مست رفتار توام شوخی نبود

عاشقت بودم همیشه قلب من دیوانه بود
هر چه میگفتم گرفتار توام شوخی نبود


بودنت ارامش روح و روانم می شد و 
اینکه میگفتم هوادار توام شوخی نبود

غصه ای داری اگر با من بگو جانان من
تا همیشه یار و غمخوار توام شوخی نبود

در ره عشق تو هر کاری بگویی میکنم
تشنه ی هرگونه ازار توام شوخی نبود

دست و پاهای دلم را بسته ای درعاشقی
متهم بر حلقه ی دار توام شوخی نبود

گفته بودم حکم کن بودو نبودم دست تو
سرفرود لطف و ایثار توام شوخی نبود

#دلنوشته

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه
❀═════✫••✯••✫═════❀
دیدگاه ها (۰)

#دل نوشته✨❤من کجا، باران کجا و راه بى پایان کجاآه این دل دل ...

#دل نوشته✨❤برای عاشقت بودن شدم دیوانه" دیوانه!به اشعارم چه م...

در خیالم ،زیر لب دارم صدایش میکنم..دزدکی ،از لای در، دارم نگ...

از لحظه ی جدایی دیگر سخن نمی گفتفهمیده بودم اما چیزی به من ن...

پارت هشتم رمان عشق اجباری

شـــوقِ پــَـروآزتکپآرتی Vفقط شوق پایان داریم، نه آغازپریشون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط