من فقط به تماشا نشسته امباورمکنم کهیک سال گذشت از زم

من فقط به تماشا نشسته ام...باورم کنم که یک سال گذشت از زمانیکه دعا کردم امسال سال ظهورت باشد... و اخرین روز های سال است و تو.... مهم نیست نیامدی!!! مهم این است که من برای امدنت چه کرده ام؟؟!! تو مختاری عشاق را در مسلخ انتظار ذبح کنی٬ مهم این است من چقدر منتظرت بودم...؟؟

مگر شیخ صدوق و علامه حلی و شیخ مفید در زمان ظهورت هستند؟ مهم این است انها منتظر ظهورت بودند... مهم این است که انها زمینه ساز ظهورت بودند و من می اندیشم که کجای این میدان عشق بازی ام؟

وقتی عاشقانه های حضرت صادق(ع) را با جنابتان می شنوم در عشق تو مات تر میشوم...! او که خود قبله هستی است و اینگونه دورت طواف می کند٬ من کجای بیت الحرامت ایستاده ام؟ آنگاه که مولای من خطابت می کند... انگاه که از غیبت تو شکایت کرده و می فرماید: دوری ات زمین را بر من تنگ کرده و خواب را از چشمان من ربوده است... راستی چند وقت است که خواییده ام... خوابی که سنگینی اش از یادم برده در بیت الله باید حرمت حریم حرم را پاس داشت....!

 سیدالمرسلین فرمود افتابی هر چند پشت ابرها باشی... و می اندیشم که که اگر با امدن افتاب از خواب بیدار شوم دیگر نمازم قضا شده است....

و همچنان دورم از تو... دور دور....فقط گاهی دلتنگت می شوم که زودگذر است...

و همچنان خوابم.... خواب خواب..... فقط گاهی پلک هایم باز میشود و دوباره سنگینی گناه و غفلت انها را می بندد...

اما خود می دانی که چقدر محتاج بودنت هستم؟؟؟ محتاج نفس های قدسی ات... محتاج نگاهی که فقط از سوی ان بوی ملکوت بلند است....

اقا من برای سال بعد ظهورت را نمی خواهم که بگویی منتظران کجایند؟ من برای سال بعد دلی تنگ میخواهم به وسعت غریت تو.... آنگاه که از دست شیعیانت ملول شده و به بیابان سر می نهی... من برای سال بعد فقط کمی یقظه می خواهم... فقط کمی یقظه که برود از سرم خماری لحظه های تلخ غفلت....

من برای سال بعد فقط ذره ای از حضورت را میخواهم....

اقا بنگر غریبانه شیعیانت را ذبح میکنند... برای ما سخت است برادران و خواهرانمان فوج فوج به خونشان می غلطتند... تا انجا که به تنگ امده به بنیامین روی اورده اند... باشد که دعایی کند و تو بیایی... یوسفا برای ما سخت است وقتی در جواب استغاثه شان چیزی جز اشک و دعا برای فرجت هیچ نداریم... فقط خود پاسخشان بده که انها هم وارث غربت تو اند....

ارحم استکانتنا بعدک....ارحم مولا الغریب
دیدگاه ها (۱)

هــعیـی یک سال هم بدون اقا گذشـــت😢 😢

مهدی جان تقویم ما هنوز بهاری ندیده استبـــشکن ســـــکوت یـــ...

ازتویی....که بهت بی معرفتی کردم.ازتویی........که باحرفهام دل...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

چپتر ۱۲ _ سایه انتقامکوهستان ساکت است. نه باد می وزد، نه جیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط