شراب سرخ پارت
شراب سرخ پارت ۱۳۰
#red_wine #red_wine🍷
صاف ایستادم و بدون اینکه حتی از مشتش ککم هم بگزه پوزخندی زدم : اوه جدی؟ اما من عاشق این بازی شدم..، تازه داره بهم خوش میگذره!
جئون فاصلهاش باهام به پنج سانت رسوند و گفت:اگه نمیخوای باخت بدی به نفع خودته تمومش کنی..
خندم گرفت!
اوه گاد اون با خودش چی فکر میکرد
فکر میکرد میتونه منو شکست بده!
چشماشو ریز کرد و با اطمینان گفت: مطمئن باش ا.ت مال من میشه و برنده این بازی هم جئون جونگ کوکه....
جئون تو صورتم خم شد و لب زد:گیم اور!
پسر...
جرعتش تحسین میکردم اما زیادی به خودش اطمینان داشت.
به چشماش نفوذ کردم طوری که انعکاس خودمو درون چشماش میدیدم با جدیت همشیگیام گفتم: تو نمی تونی برنده بشی جئون، چون این بازی رو من ساختم!
-ا.ت ویو-
دوستانه جین را به آغوش کشیدم و گفتم: بابت همه چیز ممنون! و متاسفم که آسیب دیدی..
جین هم من را در آغوشش فشرد و گفت: وظیفه انسانی و دوستانم رو انجام دادم ، اما لطفا خودتو بخاطر من ناراحت نکن ا.ت ، این زخم بخاطر عجولی و بی احتیاطی خودم بود.
جین لبخندی تحویلم داد و با سوالی که پرسید رسما لالم کرد: با جونگکوک برمیگردی؟
_جونگ کوک؟
_ چی؟ مگه با تو برنمیگرده؟
سکوت پیشه کردم و سوالی که داخل ذهنم شکل گرفته بود را با تردید پرسیدم
_ نکنه میخواد پاریس بمونه؟!!!!
جین از تعجب من شوکه شد: اره کار بدی میکنه میخواد کنار نامزدش بمونه؟
اوه خدای من نه!
_نامزدی منو جئون قرار دادی بود جین، لطفا متقاعدش کن با تو برگرده.
_بین منو جئون هیچی نیست فقط یک قرار داد سادهست ، بنظرم باید این نامزدی رو بهم بزنیم.
با حرف جین ماتم برد!!
عاشق...نباید این اتفاق میوفتاد!
_جونگ کوک عاشق نامزدش یعنی من نیست جین! اون عاشق دختر نقابدار ، شراب سرخ شده.. نه من!
جین: چرا بی منطق حرف میزنی..؟ مگه تو همون دختر پشت نقاب نیستی ؟ تو چه فرقی با اون داری؟ تو همون دختری! فقط شرایط جوری رقم خورد که همدیگه رو تو موقعیت دیگهای ببینید و باهم آشنا بشین..
جین مکثی کرد و اینسری با لحنی ارام و متقاعد کننده ادامه داد: ببین ا.ت ، تو و جونگکوک میتونید از اول شروع کنید، شما بخاطر یک قرارداد بی بند و قید نامزد شدین و همین قرار دادی بودن به شما فرصت اشنایی نداد ، چون برای خودتون یک اجبار تحمیلش کردین و نخواستین همو بشناسین ، بجای اینکه سعی کنید بهم دیگه فرصت شناخت بدین سعی کردین از زیر این نامزدی قرار دادی فرار کنین..
#red_wine #red_wine🍷
صاف ایستادم و بدون اینکه حتی از مشتش ککم هم بگزه پوزخندی زدم : اوه جدی؟ اما من عاشق این بازی شدم..، تازه داره بهم خوش میگذره!
جئون فاصلهاش باهام به پنج سانت رسوند و گفت:اگه نمیخوای باخت بدی به نفع خودته تمومش کنی..
خندم گرفت!
اوه گاد اون با خودش چی فکر میکرد
فکر میکرد میتونه منو شکست بده!
چشماشو ریز کرد و با اطمینان گفت: مطمئن باش ا.ت مال من میشه و برنده این بازی هم جئون جونگ کوکه....
جئون تو صورتم خم شد و لب زد:گیم اور!
پسر...
جرعتش تحسین میکردم اما زیادی به خودش اطمینان داشت.
به چشماش نفوذ کردم طوری که انعکاس خودمو درون چشماش میدیدم با جدیت همشیگیام گفتم: تو نمی تونی برنده بشی جئون، چون این بازی رو من ساختم!
-ا.ت ویو-
دوستانه جین را به آغوش کشیدم و گفتم: بابت همه چیز ممنون! و متاسفم که آسیب دیدی..
جین هم من را در آغوشش فشرد و گفت: وظیفه انسانی و دوستانم رو انجام دادم ، اما لطفا خودتو بخاطر من ناراحت نکن ا.ت ، این زخم بخاطر عجولی و بی احتیاطی خودم بود.
جین لبخندی تحویلم داد و با سوالی که پرسید رسما لالم کرد: با جونگکوک برمیگردی؟
_جونگ کوک؟
_ چی؟ مگه با تو برنمیگرده؟
سکوت پیشه کردم و سوالی که داخل ذهنم شکل گرفته بود را با تردید پرسیدم
_ نکنه میخواد پاریس بمونه؟!!!!
جین از تعجب من شوکه شد: اره کار بدی میکنه میخواد کنار نامزدش بمونه؟
اوه خدای من نه!
_نامزدی منو جئون قرار دادی بود جین، لطفا متقاعدش کن با تو برگرده.
_بین منو جئون هیچی نیست فقط یک قرار داد سادهست ، بنظرم باید این نامزدی رو بهم بزنیم.
با حرف جین ماتم برد!!
عاشق...نباید این اتفاق میوفتاد!
_جونگ کوک عاشق نامزدش یعنی من نیست جین! اون عاشق دختر نقابدار ، شراب سرخ شده.. نه من!
جین: چرا بی منطق حرف میزنی..؟ مگه تو همون دختر پشت نقاب نیستی ؟ تو چه فرقی با اون داری؟ تو همون دختری! فقط شرایط جوری رقم خورد که همدیگه رو تو موقعیت دیگهای ببینید و باهم آشنا بشین..
جین مکثی کرد و اینسری با لحنی ارام و متقاعد کننده ادامه داد: ببین ا.ت ، تو و جونگکوک میتونید از اول شروع کنید، شما بخاطر یک قرارداد بی بند و قید نامزد شدین و همین قرار دادی بودن به شما فرصت اشنایی نداد ، چون برای خودتون یک اجبار تحمیلش کردین و نخواستین همو بشناسین ، بجای اینکه سعی کنید بهم دیگه فرصت شناخت بدین سعی کردین از زیر این نامزدی قرار دادی فرار کنین..
- ۶.۶k
- ۲۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط