عشق اغیشته به خون

عشق اغیشته به خون )
پارت ۱۳۱

تهیونگ: منم همین طور .. از خودم بدم میاد .. بدم میاد ..
سکوت در آن اتاق حکم اعدام آن ها شد.. تنها صدا هق هق های دخترک به گوش میخورد .. تهیونگ آروم با دستش صورت مین جی را سمت خودش چرخاند زل زد تو چشم های آبی تیره مین جی . و آروم گفت : میفهمی از خودم بدیم میاد ... کاش هیچ وقت به دنیا نیومده بودم ..
صدا مرد تنها نشانه سکان بغض می‌بود .. نه بغض گریه بله بغض چندین ساله بعضی که بی‌درک بود .. کسی را نداشت که درکش کند نه درک ساده یک درک آروم و اینکه فقد بگه " نگران نباش درون تو خود تهیونگه.. "
تهیونگ با انگشت شصت اش اشک های مین جی را گرفت .. مین جی تند صورتش را سمت دیگری چرخاند .. نفس های سنگین اش به صورت درخشش دخترک میخورد .. و آزارش میداد درست مثل وجود این مرد.. چرا کسی نبود خودش را جایض بزارد چرا درونش خورد بود ..
مین جی با صدا ظالمش گفت
مین جی : ازم دور شو ..
تهیونگ بی‌تفاوت تند بلند شد و چشم به دخترک دوخت .. مین جی با بغض نگاه ازش گرفت . نفسی کشید و از روی تخت بلند شد سپس با گام های سریع به سمت سرویس بهداشتی هجوم برد
مین جی : اخخ.... تند و با جیغ گفت و روی زمین نشست .. تهیونگ با گام دویدن سمتش رفت و حول به مین جی نگاه کرد سپس به پاش..خورد تیکه های پارچ شکسته در دلش فرو.. رفته بودن
مین جی با چشم های قرمز مانندش به پا اش زل زد .. تهیونگ نگران دستش را روی زخم پای مین جی کشید .. کم کم خونی شد و قطرات خون روی زمین گریخت ..
تهیونگ: تکون نخور ..
.. دخترک تند با دل شکسته گفت ... مین جی : دلت خنک شد...
تهیونگ بی توجه بهش دستش را ریز زانو کمرش گذاشت سپس با شکل یک پر بلندش کرد .. به مست مبل هجوم برد و مین جی را آروم رویش گذاشت ..


دخترک نگاه آرامی را به جیمین ای که کم تر از گلوله اسلحه بود نگاه کرد خودش هم از سوال ای که قرار بود بپرسد میترسید نه از عصبانیت جیمین بلکه از فضولی خودش ولی میخواست بفهمه که چه اتفاقی افتاده بود اون هم حق داشت چرا که بخاطر کن سنش هیچ کس آدم حسابش نمی‌کرد .. و این بار میون‌شی دلش را به دریا زد و آب دهنش را قورت داد
میون‌شی : چی ..شده .. میشه بپرسم
دیدگاه ها (۷۶)

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۳۲جیمین چشم به جاده دوخت ریز به دخت...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۳۳میون‌شی اشک های که از جانب بالا آ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۳۰مین جی اشک هایش را آ...

و منی که در هیرت مانده ام

๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩پارت ۱۲۱تهیونگ: تو جهنم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط