عشق اغیشته به خون

๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩
پارت ۱۲۱
تهیونگ: تو جهنم اولین کسی که میبینی منم خانم
مین جی آه ای کشید سپس وارد حمام شد لبش را از شدت بغض گزید و تند سمت دوش زبان  بلافاصله ریز دوش ایستاد کم کم آن آب گرم رویش ریخته میشد و لباس هایش خیس میشدن بدنش تا حدی گرم بود که حس داغ بودنش را در تک تک استخوان های بدن حس‌میکرد تند نفس کشید و کم کم آن قطرات آب رو بدن اش تعسیر می‌گذاشت خم شد و بغضش آلوده به گریه های ریز .. روی زمین نشست و موهایش را به دست گرفت از شدت گریه و بیشتر عصبانیت محکم شامپو روی زمین رها هول داد و صدا بلندی به خودش داد .. تهیونگ نگران و تند وارد حمام شد با چشم های نگرانش سمت مین جی هجوم برد ..
تهیونگ: دختره .. دیونه چیکار می‌کنی
مین جی گریه کرد و تند گفت : مسخره‌ست همه چی
تهیونگ شانه های مین جی را گرفت و تند به سمت آغوشش برد و سرس را به سینش فشرد دستش را روی موهای خیسش برد و آروم گفت : واقعانم بس کن مین جی چت شده .. به خودت بیاد .. می‌دونم سخته ولی عتماد کن به خودت به زندگیت ..
مین جی خودش را بیشتر در آغوش تهیونگ جا داد  و حالا هر دو زیر آن آب تمیز و گرم خیس شدن .. مین جی دستش را روی سینه تهیونگ گذاشت و به پیراهنش چنگ زد سپس تند سرش را بلند کرد ..
با چشم های قرمزش به تهیونگ زل زد .. زمزمه کنان گفت : ازت متنفرم .
تهیونگ گیچ مانند نگاهش کرد .. مین جی تند و تشنه لبش را کبوند روی لب تهیونگ سپس تند هر دو دست هایش را روی یقه تهیونگ گذاشت ..
ولی چرا که نه تهیونگ هم بدش نمی‌آید که همراهی کند فشار آرومی به لب های داغ مین جی داد سپس دستش را روی نیم رخش گذاشت وخشد زده تند شانه هایش را گرفت و از خود دور کرد و با چشم های تیز اش گفت : دیونه تب داری .. ؟
مین جی لرزید و بازم خواست لب تهیونگ را ببوسه ولی تهیونگ با اخم شانه های مین جی را گرفت سپس تند دستش را سمت کمر بند اش برد و کمربند را کشید و بیتوجه به تقلا های دخترک .. او را برهنه کرد لباس خیس مانندش را کنار گذاشت و دست اش را زیر زانو و کمری برد و از روی زمین بلند کرد
مین جی تو حالت خودش نبود حتی لرزش بندش آن هم از شدت تب ..
تهیونگ با فاصله کم بین صورت های هم مین جی را روی تخت گذاشت سپس سویشرت مخملی و و خوش رنگ را به تن مین جی کرد نگران کمکش کرد تا دراز بکشه و سریع گفت : تب داری مین جی ؟
مین جی لرزید و یقه تهیونگ را محکم گرفت : بغلم کن ..
تهیونگ مچ دست مین جی را گرفت سپس یقه اش را رها کرد و تند بلند شد حوله کوچیک ای را از کمد برداشت سپس سمتش هجوم آورد و کنارش نشست با حرکت سریع موهایش را در حوله پنهان کرد تا خشک شود ..
دیدگاه ها (۲)

˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩پارت۱۲۲تهیونگ با ...

˙⁠๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩پارت ۱۲۳جیمین برای هز...

˙⁠๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩پارت ۱۲۰جیمین مهربان ...

❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩پارت ۱۱۹بر راویی زم...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰۵ (。☬⁠。⁠)⁩با...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰۵ (。☬⁠。⁠)⁩با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط