دلبسته به یک ثانیه دیدارتو بودم

دلبسته به یک ثانیه دیدارِتو بودم
این عمرکه بی حوصله ناچارِتوبودم

تونازترین حادثه در زندگی من
من شاخ ترین عاشق بی عارِتوبودم

تاآخرِ بی حوصلگی شعرنوشتم
هرشب که توخوابیدی وبیدارِتوبودم

هرثانیه آتش زده ام پیرهنم را
من ریزَعلیِ سخت فداکارِتوبودم

هرفتنه که کردی تو، مراحصرنمودند
من خسته یِ خسته زِ افکارِتوبودم

بارایت یک فاجعه رفتی و دریغا
یک عمر غریبانه گرفتارِتوبودم

ای کاش فراموش شود بینِ من وتو
آن فاصله ای را که بدهکارِتوبودم

#خدا
#عشق
#مخاطب_خاص
دیدگاه ها (۱)

نداند کسی جز من و روز و شبکه بر من چه روز و چه شبها گذشتچه ح...

دوستت دارم..چرایش پای تو،ممکنش کردم،محالش پای تومیگریزی از م...

قهرمان غزلیات منی ...می دانی ...؟لا به لای غزلم درد مرا ...م...

از تو سکوت مانده و از من،صدای توچیزی بگو که من بنویسم به جای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط