از تو سکوت مانده و از منصدای تو

از تو سکوت مانده و از من،صدای تو
چیزی بگو که من بنویسم به جای تو

حرفی که خالی ام کند از سال ها سکوت
حسّی که باز پُر کنَدَم از هوای تو

هی شعر می نویسم و دلتنگ می شوم
حس می کنم و کنارَمی و آه...جای تو....


#عشق
#خدا
#مخاطب_خاص
دیدگاه ها (۱)

قهرمان غزلیات منی ...می دانی ...؟لا به لای غزلم درد مرا ...م...

دلبسته به یک ثانیه دیدارِتو بودماین عمرکه بی حوصله ناچارِتوب...

ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪ ، ﻣﺴﺖ ﺷﺪ!ﻭﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﺭﺍﻩ ﺑﯽ ﺑﻦﺑﺴﺖ ﺷﺪ ! ...ﻛ...

قهرمان غزلیات منی ...می دانی ...؟لا به لای غزلم درد مرا ...م...

اصلا حالا تو هی شعر بخوان...از عاشقی بنویس...از عشق...اینها ...

سلام!حال همه ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط