THE NAME

.THE NAME...
میان دو نگاه
PART...
🕐
SEASON...
2⃣
🖤💋...
فلش بک :
سال 2020:
11:48 p.m:
سوفی با چشمانی خسته وارد اتاق شد. یونگی پشت میز نشسته بود، گوشی‌اش روی میز، و نگاهش سردتر از همیشه.
سوفی با تردید گفت:
_ یونگی... چرا جواب پیام‌هامو نمی‌دی؟ چرا حتی تو خونه باهام حرف نمی‌زنی؟
یونگی بدون اینکه نگاهش کنه، گفت:
_ چون دیگه نمی‌دونم تو خواهرمی یا یه آدم غریبه که پشت سرم حرف می‌زنه.
سوفی جا خورد، بغض کرد:
_ منظورت اون مصاحبه‌ست؟ من فقط گفتم "یونگی همیشه دنبال کامل‌بودنه، حتی اگه به خودش فشار بیاره." این حرف بدی بود؟
یونگی بلند شد، صدای کشیده‌شدن صندلی توی فضا پیچید.
_ بد نبود، ولی وقتی تیترش شد "سوفی: یونگی خودش رو نابود می‌کنه برای شهرت"، همه چیز خراب شد. همه فکر کردن من یه آدم خودخواه و مریضم. حتی مامان و بابا هم نگران شدن.
سوفی اشک توی چشم‌هاش حلقه زد:
_ من فقط می‌خواستم مردم بدونن چقدر زحمت می‌کشی. نمی‌خواستم آسیب بزنه. باور کن...
یونگی نزدیکش شد، صدای نفس‌هاش سنگین بود:
_ تو خواهرمی، ولی اون روز حس کردم هیچ‌کس نمی‌فهمه من چی می‌کشم. حتی تو.
سوفی با صدای لرزان گفت:
_ من همیشه کنارت بودم، ولی تو هیچ‌وقت اجازه ندادی بهت نزدیک بشم. همیشه پشت یه دیوار بودی.
یونگی عقب رفت، نگاهش پر از درد بود:
_ شاید اون دیوارو خودت ساختی، سوفی. شاید از همون روزی که تصمیم گرفتی بیشتر از من بدرخشی.
سوفی بی‌حرکت ایستاد، اشک‌هاش بی‌صدا سرازیر شد.
_ اگه اینطوری فکر می‌کنی، پس شاید واقعاً خواهر خوبی نبودم.
یونگی در رو باز کرد، لحظه‌ای مکث کرد، و گفت:
_ از امروز، فقط هم‌خونیم. نه هم‌دل.
در بسته شد. و سوفی تنها موند، با صدای قلبی که برای اولین بار از سمت خانواده شکست.
(پایان فلش بک)
🖤💋...
#ميان_دو_نگاه
@w.h.s.scenario.2025
دیدگاه ها (۰)

.THE NAME...میان دو نگاهPART...🕑SEASON... 2⃣🖤💋... 10:14 p.m:...

.THE NAME...میان دو نگاهPART...🕒SEASON... 2⃣🖤💋... فعالیت QS&...

.THE NAME...میان دو نگاهPART...🕛SEASON... 1⃣🖤💋... ازش خواست ...

.THE NAME...میان دو نگاهPART...🕚SEASON... 1⃣🖤💋... نامیرا تو ...

پارت : ۳۵

بچه ها. میخوام یه سناریو تک پارتی راجب خانواده‌ی خودم درست ک...

.THE NAME...میان دو نگاهPART...🕚SEASON... 2⃣🖤💋... بعد از گذر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط