بیا بارانی ام کن پشت این شهر

بیا ، بارانی ام کن ، پشت این شهر
شبی زندانی ام کن پشت این شهر


کنار سینه چاک _ خنده هایت ..._
کمی مهمانی ام کن پشت این شهر


در آن ، آشفته گیسوی شب و ماه
توهم عرفانی ام کن پشت این شهر


همین ، اطراف چشمان تو هستم !
بمان طوفانی ام کن پشت این شهر


هوا ، می بارد این جا ، ماه بانو ...!
قفس ، ارزانی ام کن پشت این شهر


میان ؛ بوسه باران _ زمستان _
غزل افشانی ام کن پشت این شهر


به ما چه ، مردم ده بیم ناکند ؟
بیا ، زندانی ام کن پشت این شهر
دیدگاه ها (۱)

روشن، دل و دیده ام شد از اختر صبحزنگ از دل من زدود، روشنگ...

انصاف داشته باشیدروحانی هم روزهای تعطیل بین مردم می‌رفتفقط م...

امام خمینی(ره) در وصینامه اش می فرماید"من در طول مدت نهضت و ...

با هواپیمای B52 جلوی موتور گازی و دمپایی طالبان گذاشتن فرار ...

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط