نمازاولوقت

#نماز_اول_وقت
#شهدا

یک روز ساعت ده صبح بود میلاد بهم زنگ زد گفت: بیا تا باهم بریم همدان .
چون قرار بود دو روز دیگه آقا سید عباس (پدر بزرگوار شهید میلاد مصطفوی )و عموش از سفر مکه بیان .
گفت که بابام از مشهد برا ی یه نفر تو همدان نوشابه میاره ،حالا اون آقا گفته بیاین نوشابه رو از انبارببرین .
خلاصه رفتیم پشت مسجد چهارده معصوم همدان نوشابه ها رو از انبار بار زدیم .
اون مسجد توی چاپار خونه هست.
(محله ی شلوغ و پر تردد)
اونجا همه جور آدم پیدا میشه .
تا خواستیم حرکت کنیم صدای اذان ظهر بلند شد.
میلاد گفت :بریم نماز
گفتم: میلاد پشت ماشین پر نوشابه هست❗ ️❗ ️

گفت: بابام برای نماز رفتن مکه
من برای نوشابه #نماز_اول_وقت رو ترک کنم .

گفتم :میل خودت هست.
خلاصه نماز ظهر رو خوندیم و راه افتادیم.

شادی روح شهید بزرگوار صلوات
#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۱)

#آیت‌_الله_بهجت (ره) :بابا ما اگه خودمونو درست کنیم، خدا کاف...

استاد فاطمی نیا :در حدیث داریم که آخرین درجه ی ایمان با این ...

در انتخاب #همسنگرت دقت کن!او که دلش #آسمانی باشدبه #خدا خواه...

#خوشبحال_همچین_جوانی🍁 #آیت_الله_بهجت (ره) : جوانی می گفت : ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط