فقر از دیدگاه دکتر شریعتی

فقر از دیدگاه دکتر شریعتی

می خواهم بگویم فقر همه جا سر می کشد
فقر، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست
فقر، چیزی را نداشتن است، ولی، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست
فقر، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته‌ی یک کتابفروشی می نشیند
فقر، تیغه های برنده ماشین بازیافت است،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند
فقر، کتیبه‌ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند
فقر، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود
فقر، همه جا سر می‌کشد
فقر، شب را بی غذا سر کردن نیست .
فقر، روز را بی اندیشه سر کردن است ..
دیدگاه ها (۱)

خدایا سلام...بازم منم، آره همون که امروز تو عصبانیت اون همه ...

سرمو گذاشته بودم روی شونه اش و با گریه ازش پرسیدم چرا سرد ش...

می گویم: صبح بخیـــــرپیرمرد در پاسخم می گوید: عاقبتت بخیر....

سلام به دوستان خوب و مهربونمببخشید که بازم غیبت داشتم، یکم گ...

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

پارت : ۳۴

خون آشام عزیز (66)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط