اگر روزی بمیرم

اگر روزی بمیرم،
تمام کتاب هایی را که دوست دارم؛
با خودم خواهم برد،

قبرم را با عکس کسانی که دوستشان دارم پر خواهم کرد،

و خوشحال از اینکه اتاق کوچکی دارم!

بی آنکه از آینده وحشتی داشته باشم دراز می کشم؛

سیگاری روشن می کنم؛
و بخاطر همه کسانی که دوست داشتم در آغوش بگیرم؛
گریه خواهم کرد!

اما درون هر لذت، ترسی بزرگ پنهان شده است؛

ترس از اینکه،

صبح زود کسی شانه ات را تکان بدهد و

بگوید

بلند شو .


@,,,,,D

دیدگاه ها (۲۶)

خودش گفتـــه:"یَدُ اللَّهِ فَـــوْقَ أَیْدِیهِــــمْ"یعنی بن...

وقتی دریچه های غزل باز می شودشب با خیال چشم تو آغاز می شودآت...

شش ﮐﻠﯿﺪ ﻃﻼﯾﯽ ﺁﺭﺍﻣﺶ :ﯾﮏ : ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﺎﺛﯿﺮﯼ ﺑﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﻧﺪﺍ...

بچه هایی که مهر ماه میرن مدرسه توجه کنن: دیکته صحیح کلمات:عا...

پارت چهارم:داستان از دیدگاه جیمین: چند روزی بود که با یونگی ...

پدر ناتنی من...part:³⁴𝗝𝗶_𝘆𝘂𝗻𝗴:ولی...حق...من....نمیتونم...حق....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط