پارت ۲۷
پارت ۲۷
من فقط کوکی تو ام
÷ : ات حالت خوبه ؟
+ : بله ارباب
÷ : بابت کاری که ته می باهات کرد معذرت میخوام
+ : نه اشکالی نداره همسرتونه دیگه ناراحت میشه
÷ : نه اون غلط کرده همسر من باشه من اصلا همسر ندارم
+ : واقعا
÷ : آره
+ : آخه ایشون گفتن همسرتونن
÷ : دورغ گفته ( خنده )
راوی :
بعد کوک ات رو به عمارت میبره
÷ : ات
+ : بله
÷ : میگم اگه همین جوری پیش بره نمیتونی جون سالم به در ببری
+ : خب به نظرتون چیکار کنم . یعنی باید برم
÷ : نه نه نه نه
+ : پس چی ؟
÷ : ببین برای اینکه در امان بمونی ما باید باهم ازدواج کنیم
+ : چییییییییییییی ؟ ( پشماش ریخت بد بخت )
من فقط کوکی تو ام
÷ : ات حالت خوبه ؟
+ : بله ارباب
÷ : بابت کاری که ته می باهات کرد معذرت میخوام
+ : نه اشکالی نداره همسرتونه دیگه ناراحت میشه
÷ : نه اون غلط کرده همسر من باشه من اصلا همسر ندارم
+ : واقعا
÷ : آره
+ : آخه ایشون گفتن همسرتونن
÷ : دورغ گفته ( خنده )
راوی :
بعد کوک ات رو به عمارت میبره
÷ : ات
+ : بله
÷ : میگم اگه همین جوری پیش بره نمیتونی جون سالم به در ببری
+ : خب به نظرتون چیکار کنم . یعنی باید برم
÷ : نه نه نه نه
+ : پس چی ؟
÷ : ببین برای اینکه در امان بمونی ما باید باهم ازدواج کنیم
+ : چییییییییییییی ؟ ( پشماش ریخت بد بخت )
۷.۳k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.