صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم

صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم
من که مردم زغمت، حوصله تا چند کنم

روزگاریست که با زلف تو در کشمکشم
پنجه در پنجه ی یک سلسله تا چند کنم
دیدگاه ها (۱۶)

گفت که دیوانه نه‌ای، لایــق این خانه نه‌ای، رفتــــم و دیوا...

بالاتر از عشق عادت است هیچگاه کسی را که به تو عادت کرده رها ...

آمدی جان را بگیری منتها جانم شدی توکفر چشمت را که دیدم دین و...

گرچه مولانا نبودم شمسِ تبریزم شدیآمدی چشم و چراغ باغِ پائیزم...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

اگر عشقت به جای جان ندارمبه زلف کافرت ایمان ندارمچو گفتی ننگ...

چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردمچو درمانم نبخشیدی به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط