پارت ۱۵

پارت ۱۵
داخل ماشین حرفی زد و بدل نشد تا اینکه رسیدن و از همه خداحافظی کردن فردا تعطیل بود چون شوگا باید برای موزیک ویدئو می‌رفت آمریکا پس ا.ت از خستگی با همون لباس ها خوابش برد و
فردا*
گوشی ا.ت زنگ خورد
+الو
-ا.ت چمدون رو ببند
+تویی سلام چرا
-بدو ساعت 11 هست ساعت 2باید برم آمریکا تو هم میای (باذوق فراوان )
+من چرا
_بدو زود ببند ساعت ۱میام دنبالت
+آخه
_خداحافظ بوق بوق بوق
+وایییی
رفتم حموم و سمت چمدونم لباس های دارکم رو برداشتم و
یه لباس مشکی پوشیدم با کلاه و رفتم سمت ۱۲و نیم بود صبحونه خوردم و یکم ورزش کردم
ساعت ۱شپگا زنگ درو زد
_بدووووو دیر شد
+آمدم
_بدووووو
دستم رو گرفت معلوم بود ذوق داره
چمدون رو گذاشت صندوق و منم رفتم نشستم و رسیدیم فرودگاه
پر خبرنگار و افراد آرمی بودند
وارد هواپیما شدیم و رفتیم داخل قسمت VIP نشستیم کسی به غیر از ما دو تا نبود
چند ساعت بعد
رسیدیم و پیاده شدیم موج عظیمی از آرمی ها اسم
شوگا رو میگفتن و ذوق داشتن واسه موزیک ویدئو
ویو شوگا
دیشب بهم گفتن که ا.ت هم می‌تونه بیاد 💜
گفتم حتما خوابه پس صبح زنگ زدم بش و گفتم خیلی ذوق داشتم
وسایلم رو جمع کردم صبحونه خوردم
و رفتم داخل ماشین رسیدیم و رفتیم و......
بقیه رو میدونید
فلش بک زمان حال